آیت الله «محمدعلی تسخیری» از مؤسسان مجمع جهانی اهل بیت (علیهم السلام) بود که از بدو تأسیس در سال ۱۳۶۹ تا مرداد ۱۳۷۸ دبیرکلی این سازمان مهم و مبارک را بر عهده داشت و خدمات گسترده ای به پیروان اهل بیت(ع) در سراسر دنیا ارائه کرد.
وی همچنین سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی را تأسیس کرد و علاوه بر آن در قامت مشاور عالی مقام معظم رهبری در امور جهان اسلام، معاون بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی، نماینده مجلس خبرگان رهبری، دبیرکلی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی و... اقدامات مؤثری در زمینه ترویج معارف دینی، وحدت جهان اسلام و خنثیسازی توطئه های دشمنان برای ایجاد تفرقه و درگیری بین ابناء امت اسلامی انجام داد.
آیت الله تسخیری که ۲۷ مهر ۱۳۲۳ در نجف متولد شده بود روز ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ در تهران دار فانی را وداع گفت. ششم مهرماه چهلم درگذشت آن عزیز است و خبرگزاری ابنا به مناسبت فرارسیدن این روز، سلسله گفتگوهایی با علماء و مسئولانی که همراه و همکار ایشان بودند، انجام داده است که بتدریج منتشر می گردد.
متن زیر، حاصل گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین دکتر «محمدجواد زارعان» معاون امور بین الملل مجمع جهانی اهل بیت(ع) درباره جایگاه مرحوم آیت الله تسخیری است:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به کوشش: احمد محبوبی
◀️ 2 مـهـر 1399
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ابـنـا: ضمن عرض تسلیت ارتحال آیت الله تسخیری، حضرتعالی از چه زمانی با آن مرحوم آشنا شدید؟
ـــ بسم الله الرحمن الرحیم
من توفیق این را داشتم که از سالهای ورود به حوزه علمی، یعنی دوران نوجوانی و جوانی با حضرت آیتالله تسخیری آشنا شوم. سال 56 یا 57 بود که خدمت ایشان رسیدم و مدتی هم پیش او یک دوره درس عربی را تلمذ کردم؛ جلسه خصوصی چند نفره بود. چون ایشان به مکالمه عربی هم احاطه داشت. خوشبختانه ارتباط ما به مناسبتهای مختلف ادامه داشت. البته در مقاطع دیگر فرصت نبود و فاصله افتاد؛ چند سال که ایران نبودم ولی این ارتباطات بود و تا حدودی که توان من بود و فرصتها و امکانات اجازه می داد از نزدیک ایشان را می دیدم.
ابـنـا: از دیدگاه شما خصوصیات و ویژگی های بارز علمی، سیاسی و اجتماعی آیت الله تسخیری چه بود؟
ـــ به نظر من آیتالله تسخیری چند ویژگی خاص داشت که باید مورد تأکید قرار گیرد و مورد استفاده آیندگان باشد. اولین ویژگی مهم ایشان دغدغهمندی نسبت به مسائل اجتماعی بشر بود. از نظر ایشان در نگاه اسلامی، بشر به معنای عام کلمه یک بشر فراموش نبود. ما به عنوان مسلمان و پیرو اهلبیت(ع) و شیعه دایره نفوذ فکری و دغدغهمندی خانواده ماست. گاهی اوقات خودمان فقط هستیم. گاهی اوقات خانوادهمان را اضافه میکنیم؛ اما گاهی این قلمرو گسترش پیدا میکند و نهایتاً به این میرسد که جامعه شیعی را نگه داریم و دور و بر این قضیه باشیم. گاهی اوقات هم نگاه افراطی داریم و دیگران را طرد میکنیم!
تفکر آیتالله تسخیری تفکر جامع و فراگیر بشری بود که من به عنوان یک شیعه و پیرو اهلّبیت علیهم السلام، ریشه در اعتقادات شیعی دارم اما مسؤولیت اجتماعی فراگیر نیز دارم؛ فراگیر یعنی ورای تشیع، ورای اسلام و کل بشر. یعنی برای من فرق نمیکند این فرد مسلمان است یا غیرمسلمان، شیعه است یا غیر شیعه و یا پیرو چه دینی است. از نگاه اسلامی و از نگاه مسؤولیتپذیری تفکر اهلبیتی، من نسبت به او هم مسؤول هستم. خب، معنای این مسؤولیت در چه شکلی خود را نشان میداد؟ در این که بروم با اینها وارد صحبت و از مسائلشان آگاه شوم. نقاط مشترک را پیدا کرده و همکاری کنیم. اگر آنها فهم ناصحیحی از ما دارند، واقعیت خود را برای آنها بیان کنیم. اگر راهی برای تعاملات بیشتر وجود دارد، تعاملات افزونتر شود. این نگاه باعث شد که از آیتالله تسخیری به عنوان منادی وحدت و فضای همزیستی فراگیر و ورای مباحث دینی بسازیم. تعبیر رهبر معظم انقلاب حضرت آیتالله العظمی خامنهای "زبان گویای اسلام و تشیع"، دقیقاً همین معنا را می رساند. نقطه عزیمت آیت الله تسخیری تشیع است و ریشهاش در تفکر اهلبیتی است اما شاخ و برگ، اشاعه و میوهدهی آن در ورای دیوارههای تفکر اهلبیتی است.
این همان نقشی است که ائمه اطهار علیهم السلام نیز دنبال میکردند. امام صادق یا امام رضا علیهم السلام که با زندیقی مینشستند و صحبت میکردند، بگوییم آقا ایشان مخالفت اهلبیت(ع) است؟ خب؛ خود امام رضا که اهلبیت(ع) است و برای ما الگوست. آیت الله تسخیری مینشست و با علمای ادیان با گرایشهای مختلف فکری مباحثه و گفتگو میکرد. گفتگو برای چه بود؟ برای این که محاسن کلام اهل بیت(ع) شناخته شود و آنها که دل آرام و لطیفی دارند، غل و غشی ندارند، با معارف خاندان وحی آشنا شوند و به این فضا بیایند. لذا آیتالله تسخیری با دغدغهمندی و کنجکاوی به دنبال این بود که هر جا یک صندلی وجود دارد که میتوانیم آنجا حضور داشته باشیم، حتماً حضور پیدا می کرد و معتقد بود اگر صندلی هم برای ما نگذاشتند برویم، صندلی بگذاریم.
ابـنـا: آیا آیت الله تسخیری در نشست های بین المللی ادیان دیگر نیز شرکت می کردند؟
ـ فعالیت های آیت الله تسخیری به نشستهای شیعی و اسلامی محدود نمیشد. ایشان در جلسات اندیشمندان مسیحیت و ادیان دیگر شرکت و با آنها صحبت می کرد و این حضورها تشریفاتی نبود. نتیجه حضورها در بیانیههای پایانی مشخص می شد. وقتی آنها شخصیتی مثل آیتالله تسخیری را از دست میدهند پاپ، یا رهبر ارتدوکس بیانیه میدهد. این نشانگر یک ارتباط معنادار و تأثیرگذار بوده است. پس دغدغهمندی اشاعه تفکر اسلامی و تلاش برای وحدت دینی و فکری بین بشریت بر اساس مبنا و ریشهای که از تفکر اهلبیتی گرفته شده از خصوصیات بارز آیت الله تسخیری بود. ایشان اگر در مظان این قرار میگیرند که احیاناً بعضی مطالب را مطرح میکنند، خب خیلی جلوتر و بیشتر و پیشتر، رهبری معظم انقلاب این تفکر را دارند. وقتی که حضرت آقا با شجاعت کامل و با درایت صحیح اعلام میکنند که اهانت به مقدسات دیگران حرام است، معنایش این است که ایشان تفکر اهلبیتیشان را از دست داده اند؟ اتفاقاً به این معناست که تفکر اهلبیتی را رواج میدهند که من بر مبنای تفکر اهلبیتی و شیعی این سخن را میگویم.
نکته دوم که به نظرم مهم است و باید در ابعاد شخصیتی آیتالله تسخیری مورد توجه قرار گیرد این بود که ایشان تسلیم امر و تابع ولایت به معنای مدیریتی امروز بود؛ پا به پای رهبر معظم انقلاب در هر جایی که حضرت آقا تشخیص میدادند که این کار باید انجام گیرد، حضور داشت و آن کار را انجام می داد. یک مقدار میخواهم بالاتر از این بگویم و آن اینکه شخصیت امثال آیتالله تسخیری موجب آرامش خاطر رهبری بود. یعنی حضرت آقا در جاهایی که دغدغهمندی و خواستهای دارند و باید کاری انجام بگیرد، باید نیرو و مدیری پیدا کنند، وقتی به او بگویید دیگر مشکل حل خواهد شد.
ما در شخصیتهای بزرگ دینیمان هم چنین مواردی را داریم. بلاتشبیه حالا نمیخواهم مقایسه کنم، وجود حضرت قمر بنیهاشم غیر از اینکه یک جنگجوی مبارز در نهضت عاشورا بود، آرامش خاطر اهلبیت و حضرت اباعبدالله بود. این که امام حسین(ع) پس از شهادت حضرت قمر بنیهاشم میفرمایند که "الان انکسر ظهری"، شکستن پشت یا "قَلّت حیلتی"، نشانگر این است که حضرت قمر بنیهاشم غیر از شمشیرش بود؛ حضور او باعث آرامش خاطر و سکونت بود. کسانی مثل آیتالله تسخیری در زمان ما و در ارتباط با حضرت آقا چنین حالتی را دارند که بیش از این که مسئولیتی را به عهده گرفته اند، بیش از این که در مقام مشاور عالی رهبر معظم انقلاب بودند، یا در خبرگان حضور داشتند، یا مسؤولیت تقریب را به عهده داشتند، یا بنیانگذار مجمع جهانی اهلبیت(ع) بودند و امثال اینها، اما وجودی مورد اعتماد و باعث آرامش است. در اسناد مجمع جهانی اهلبیت(ع) دیدم که وقتی حضرت آقا تشکیل مجمع جهانی اهلبیت(ع) را مطرح میکنند، شاید بزرگترین دغدغه شان این است که حالا مسئولیت این نهاد را چه کسی برعهده گیرد و این معضل و مشکل روی زمین مانده را چه کسی بردارد؟ آنجا ایشان میفرمایند: با اینکه آقای تسخیری مشغله زیادی دارد، ولی کسی بهتر از ایشان پیدا نمیشود. فکر کنم در همان جلسه حضوری انگار حکم میشود. خب اگر آدم آرامش خاطر نداشته باشد میگوید باید صحبت کنیم و ببینیم بعداً چه جوری میشود! به نظرم این هم میتواند الگویی باشد برای مراتب مدیریتی در سیستم ولایی که چنین شخصیتهایی واقعاً برای دیگران نمونه هستند.
نکته ای که از فرمایشات حضرت آقا استفاده می کنم اینکه معظم له درباره آیت الله تسخیری گفتند که حضرت آیتالله تسخیری برای ما حجت هستند. همین اواخر وضعیت ایشان خیلی سختتر شده بود، میشود گفت که آیت الله تسخیری بدنش را میکشید و به جلسه میآورد. از نظر فیزیکی، پا و بدن ایشان مشکل داشت و در خانواده هم بیمار داشتند ولی در نشست چند ماه اخیر شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت(ع) جزو اولین نفراتی بود که در جلسات حضور پیدا میکرد؛ با سختی می آمد، صندلی را برای ایشان می گذاشتند تا بنشیند. آدم شرمنده میشد که این چه دغدغه و چه همتی است. این تعبیر حضرت آقاست که آیت الله تسخیری برای ما حجت است. وقتی آیت الله تسخیری با اشتغالات و با کسالت بدنی اهمیت میدهد که فلان جلسه را حتماً شرکت کند، مطالب ارائه شده را با دقت گوش و اظهارنظرهای دقیقی کند، برای دیگرانی که شاید یک دهم و یک صدم این مشکلات و موانع را هم ندارند، به معنای واقعی حجت است که فردا اگر سؤال شود چرا این مقدار تلاش نکردی؟ نمیتوانیم بگوییم که زن و بچه و خانواده و خستگی داشتم.
ابـنـا: درباره ویژگی های فردی مرحوم آیت الله تسخیری بگویید.
ـــ آیت الله تسخیری واقعاً تلاشگری، اهتمام و جدیت در کار داشت. برای اینکه در کنفرانسی یک نفر حضور داشته باشد گاهی اوقات با همه خستگی و کهولت سن به سفرهای یک یا دو روزه می رفت. این هم نکته قابل توجهی است.
انسانی با این شؤونات و با این ویژگی ها اگر در مسیری، طلبهای از ایشان سؤالی میکرد، میایستاد، پاسخ میداد و با او ارتباط برقرار میکرد. با هر کسی تعامل داشت گویا او را از مدتها قبل میشناسد و با او ارتباط دارد. این از نکات جالب قابل توجه برای بنده است که واقعاً آدم احساس میکرد که آیت الله تسخیری خیلی دوست داشتنی، شیرین و تو دل رفتنی است.
آیت الله تسخیری فعال و اجتماعی بود و در همه صحنهها حضور داشت، اما حاشیه نداشت. تعبیری در روایات ما وارد شده که «مؤمن "قلیل المؤونة" و "کثیر المعونة" است» ؛ یعنی مؤونه و خرج او کم است، اما معونه و یاریرسانی او به دیگران خیلی زیاد است. اینکه باید برای او خرج کنی، مایه بگذاری، حرفهایش را درست کنی، و حواشی را از او برداری، اینها در آیت الله تسخیری واقعاً نبود. یعنی اینگونه نبود که مدام باید قضیه را جمع کنیم، اما یاریرسانی او زیاد بود. واقعاً فوق یک نفر بود. به نظرم "کثیر المعونة و قلیل المؤونة" بودن از امتیازات و ویژگیهای ایشان بود.
البته جا دارد که توجه داشته باشیم که تا میتوانیم افرادی از این دست را در زمان حیاتشان بشناسیم، این شاخصها و معیارها را در آنها احصاء کنیم و قدر آنان را در زمان حیاتشان بدانیم. اینکه پس از رحلت امثال این بزرگواران مراسم بزرگداشت برگزار می کنیم در جای خود خوب است اما باید بزرگداشت این افراد به مراتب در زمان حیاتشان باشد. هرچند حجاب معاصرت از یک طرف و منعی که آنان دارند و نمیخواهند شناخته شوند، مانع از تجلیل آنان میشود. اما وظیفه ما کوچکترها و ادامه دهندگان این مسیرها این است که این الگوها را بشناسیم، به نسلهای آینده معرفی کنیم، از آنها استفاده کرده و امروز بعد از رحلت حضرت آیتالله تسخیری بگوییم که مظلومیت یکی از ویژگیهای ایشان بود. این برای ما زشت است. چرا باید بعد از ارتحال چنین شخصیتی همه ما امروز اتفاق نظر داشته باشیم که یکی از ویژگیهای آیتالله تسخیری مظلومیت ایشان بود. مظلومیت توسط چه کسانی بود؟ خود ما باید توجه و عنایت میکردیم. این کم تلاشی ما بوده که باید یاریرسان ایشان هم میبودیم. باید جمعی یاریرسان ایشان میبودند.
آیت الله تسخیری انصافاً انسان پرتلاشی بود. تک تک مراحل زندگی ایشان درس تلاش، جدیت و دغدغهمندی است. از زمان حضور در عراق و مبارزات سیاسی تا ملحق شدن به حوزه علمیه قم و پیگیری مسائل تبلیغی خارج از ایران فعال بودند. ایشان پیش از انقلاب هم تفکر جهانی داشتند؛ یادم میآید در مجموعه دارالتبلیغ و مؤسسهای که در خیابان چهارمردان تأسیس کرده بود برای ما طلبهها جالب بود، پرستیژ محسوب می شد که طلاب خارجی آمده اند، در این مرکز درس میخوانند و عده ای با اینها ارتباط دارند. لذا نگاه جهانی آیت الله تسخیری در همه این مراحل، درسآموز بود.
ابـنـا: در مورد آثار و برکات آیتالله تسخیری در مجمعین و سازمان فرهنگ و ارتباطات بفرمایید.
ـــ حضور آیت الله تسخیری در این مجموعهها، چه به عنوان مؤسس، چه به عنوان نگهدارنده، چه به عنوان ارتقاء دهنده و چه به عنوان افتخاری ثمرات و میوههای آن تفکری بود که ایشان داشت. نمیشود تفکر بسته داشته باشید اما پرستیژ بینالمللی بگیرید. نمیشود تفکر تقریبی به معنای صحیح کلمه نداشته باشید و درصدد ورود به میدان تقریب باشید. حضور آیتالله تسخیری در این مجموعهها در نقشهای مختلف حضور شکلی، سطحی و صوری نبود؛ حضور معنادار و برگرفته از تفکر اصیل اسلامی بود.
در سیره امیر مؤمنان علیه السلام میخوانیم که ایشان وقتی شنید خلخالی از پای زن یهودی گرفتند، گفتند که این کار برای علی در حکومت علوی قابل پذیرش نیست. این ادا درآوردن نبود، قیافه صوری درآوردن نبود که چون میخواهیم حکومت کنیم و باید این حکومت، حکومت شیعی شود، حالا دل آن زن یهودی را هم به دست بیاوریم. نه، این واقعاً یک تفکر مبنایی است که من باید نسبت به او دلسوزانه تأمل داشته باشم. من باید پیغمبرگونه نسب به بشر فکر کنم. پیامبر این گونه نبود که بگوید در دل کدامتان اسلام است، آنها را نگه دارید و اصلاً کاری به مابقی ندارم. پیامبران دنبال میکردند اینها را تا میتوانند جذب کنند؛ یعنی فعالیت مغناطیسی داشتند. یک لایهاش این میشود که به این معنا تفکر تقریبی داشته باشم که باوری دارم و بنا نیست باورم را از جای دیگر بگیرم. این باور، شخصیت من را شکل داده است؛ اما درون این باور این است که تا میتوانی دایرهات را وسیعتر کن. لذا میشود گفت این مجموعهها از ثمرات و میوههای این تفکر آیت الله تسخیری است و حضور ایشان به این مجموعهها ارزش داده بود. آیت الله تسخیری به منصه ظهور رساندن تفکر وحدت آفرین رهبری معظم انقلاب را دنبال میکرد. یعنی آیت الله تسخیری پیامآور و پیگیر این نکته بود.
ابـنـا: در پایان اگر نکته ناگفته ای وجود دارد بفرمایید.
ـــ بزرگداشت عالم بزرگواری مثل آیتالله تسخیری، احترام گذاشتن به تفکر سیاسی ـ اجتماعی و چند دهه تلاش علمی، فکری و اجتماعی است که میتواند با ذکر نکاتی که در مورد ایشان مطرح میشود الگویی برای آیندگان ترسیم شود. نکاتی که درباره این بزرگان میگوییم در مورد شخص آنها نیست که بخواهیم فقط به آن فرد احترام گذاشته باشیم و تعارفات عادی باشد.
واقعیت این است که سخنان مکتوب ارزشمندی که از طرف حضرت آقا منتشر شد و نکاتی که سایر بزرگان مطرح کردند، مجموعه اطلاعات را در اختیار قرا می دهد که می تواند ترسیم الگوی جامعی از این شخصیت باشد.
ابـنـا: از اینکه این فرصت را در اختیار ما گذاشتید سپاسگزاری می کنیم.
مجمع جهانی اهلبیت(علیهمالسلام)، به عنوان یک تشکل جهانی و غیردولتی، از طرف گروهی از نخبگان جهان اسلام تشکیل شده است. اهلبیت(علیهمالسلام) به این دلیل بعنوان محور فعالیت انتخاب شدهاند که در معارف اسلامی در کنار قرآن، محوری مقدس را که مورد پذیرش عامه مسلمین باشد، تشکیل میدهند.
مجمع جهانی اهلبیت(علیهمالسلام) دارای اساسنامهای مشتمل بر هشت فصل و سی و سه ماده است.