حدود سی سال پیش، پس از آنکه جمعی از نخبگان شیعه جهان از رهبر معظم انقلاب اسلامی درخواست کردند که سازمانی برای حمایت فکری و فرهنگی از پیروان اهل بیت(ع) تأسیس شود، "مجمع جهانی اهل بیت(ع)" بنیان نهاده شد.
آیت الله «محمدعلی تسخیری» از مؤسسان مجمع جهانی اهل بیت (علیهم السلام) بود که از بدو تأسیس در سال ۱۳۶۹ تا مرداد ۱۳۷۸ دبیرکلی این سازمان مهم و مبارک را بر عهده داشت و خدمات گسترده ای به پیروان اهل بیت(ع) در سراسر دنیا ارائه کرد.
وی همچنین سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی را تأسیس کرد و علاوه بر آن در قامت مشاور عالی مقام معظم رهبری در امور جهان اسلام، معاون بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی، نماینده مجلس خبرگان رهبری، دبیرکلی مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی و... اقدامات مؤثری در زمینه ترویج معارف دینی، وحدت جهان اسلام و خنثیسازی توطئه های دشمنان برای ایجاد تفرقه و درگیری بین ابناء امت اسلامی انجام داد.
آیت الله تسخیری که ۲۷ مهر ۱۳۲۳ در نجف متولد شده بود روز ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ در تهران دار فانی را وداع گفت. ششم مهرماه چهلم درگذشت آن عزیز است و خبرگزاری ابنا به مناسبت فرارسیدن این روز، سلسله گفتگوهایی با علماء و مسئولانی که همراه و همکار ایشان بودند، انجام داده است که بتدریج منتشر می گردد.
متن زیر، حاصل گفتگو با آیت الله «رضا رمضانی» دبیرکل مجمع جهانی اهل بیت(ع) درباره ویژگی های شخصیتی، جایگاه علمی و فعالیت های بین المللی مرحوم آیت الله تسخیری است:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به کوشش: ع. حسینی عارف - احمد محبوبی
عکس: حمید عابدی
◀️ مـهـر 1399
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ابـنـا: امروز دوشنبه 7 مهر 1399 در چهلمین روز ارتحال مرحوم آیتالله تسخیری (رحمة الله علیه) برای انجام گفتگویی در رابطه با شخصیت والای آن مرحوم در خدمت حضرت آیت الله رمضانی دبیرکل محترم مجمع جهانی اهل بیت(ع) هستیم. به عنوان سؤال اول، از نظر شما بارزترین وجه شخصیت آیتالله تسخیری چه بود؟
ـــ بسم الله الرحمن الرحیم.
من پیش از هر چیز تشکر میکنم از دوستان خبرگزاری ابنا که مصاحبههای خوبی را تهیه و تنظیم کرده اند که هر کدام از منظری به شخصیت مرحوم آیتالله تسخیری میپردازد. این قدم خیلی ارزشمند است و ان شاءالله سعی شما مشکور باشد.
آیتالله تسخیری یک شخصیت جامعی از خود ساخته بود. شاگردان آیت الله شهید «سید محمدباقر صدر» شخصیتهای جامعی بوده و در حوزههای مختلف صاحب سبک هستند. مرحوم آیتالله تسخیری هم از جمله شخصیتهایی است که واقعاً از جامعیت در حوزه های علمی، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی برخوردار بود. اما به نظر من بارزترین وجه از ویژگی های شخصی آن مرحوم "اخلاق" ایشان بود.
رفتار و برخورد اخلاقی آیت الله تسخیری مثالزدنی است و برای طلبهها یک الگوی تمام عیار به حساب می آید. "ادب اخلاقی" که ایشان داشتند، نمونه بود و می توان گفت که آیت الله تسخیری مصداق کامل "مؤدب به آداب الهی" بود. او هم جوارح خود را خوب تربیت کرد و هم عقل خود را در حوزههای اخلاقی و عرفانی خوب ادب کرد. هم نفس و هم قلب را به صورت زیبا تربیت کرد و ادب نفس و ادب عقل داشت؛ نتیجه این تربیت نفس را در این مشخصه ویژه می توان خلاصه کرد که اهل هوی و هوس نبود.
آیت الله تسخیری یک شخصیت الهی به معنی واقعی کلمه بود و به معنای واقعی میتوانیم بگوییم "عالم ربانی" بود؛ چرا که قلب خود را مملو از محبت الهی و اهل بیت علیهمالسّلام کرده بود.
ابـنا: یعنی هم کمال نظری و عقلانی داشت و هم پا به عرصه عرفان عملی گذاشته بود...
ـــ بله؛ چون خیلیها ممکن است در حوزه با اصطلاحات حکمی و فلسفی و اخلاقی آشنا باشند اما در مقام عمل چیزی نبینیم. استادی داشتم از باب تواضع میفرمود ما عرفان خواندیم ولی عارف نشدیم. خیلیها ممکن است عرفان یا خیلی از کتب اخلاقی را خوانده باشند اما این خواندن ها در مقام عمل خود را نشان ندهد. بعضیها ممکن است در حوزه نظر حکیم باشند ولی حوزه عمل آن معارف را در خود پیاده نکنند این مرحله خیلی متفاوت است. آیت الله تسخیری اخلاق عملی را در رفتار خود نشان میداد. شما وقتی که با آیت الله تسخیری مینشستید و یا حرف میزدید نحوه برخورد و مواجهه با ایشان، انسان را به یاد خدا میانداخت. هیچ وقت وسط حرف شما وارد نمی شد؛ کاملاً سخن شما را میشنید تا آخر هم میشنید. گاهی ممکن بود برخلاف نظر ایشان نظر بدهید ولی به صراحت حتی نمیگفت که مثلاً نظر من این نیست.
در نشست های مختلف رفتار عملی آیت الله تسخیری برای من خیلی جالب بود. در مجلس خبرگان رهبری قبل از ظهر یا بعد از ظهر روز دوم نشسته بودیم، یکی از علما درباره احادیثی در مورد ولایت باطنی امیرالمؤمنین(ع) صحبت میکرد. یک لحظه به ایشان نگاه کردم دیدم اشک از چشمانش سرازیر میشود. بعد پیش من چند بیت شعر درباره آن موضوع قرائت کردند. یعنی در حرف زدن، ادبیات و واژگانی که استفاده میکرد اخلاق و رفتار عملی مشخص بود. در استعمال واژگان انسان چند بار میتواند ادا در بیاورد، ولی یک عمر که نمیتواند این کار را انجام دهد. این نوع رفتار و ادب، زمانی اتفاق می افتد که شخص حقیقتاً مؤدب به آداب الهی باشد و خود را تربیت کرده باشد.
آنچه در حوزه اخلاق عملی و رفتار ادبی که در روایات ما مورد اشاره قرار گرفته که "لا مِيرَاثَ كَالأَدَب"(1) آیت الله تسخیری به آن رسیده بود. امام صادق(ع) میفرماید: إِنّ اللَّهَ أَدَّبَ نَبِيَّهُ فَأحْسَنَ تَأْدِيبَه فَلَمَّا أَكْمَلَ لَهُ الْأَدَب قالَ ﴿وإنك لعلى خلق عظيم﴾ ثم فوض إليه أمرَ الدين والأمة ليسوسَ عِبادَه" وقتی که ادب نبی(ص) به مرحله کمال رسید، آنوقت امر دین را به او واگذار کرد.(2)
مرحوم آیت الله تسخیری با خودشناسی و خودسازی، خویش را تربیت کرد، و آنگاه شایستگی پیدا کرد که امر دین و مأموریت تبیین مکتب اهل بیت (علیهم السّلام) به او واگذار گردد. یعنی این جایگاه را آیت الله تسخیری دارد. در حوزههای علمی ایشان در سمینارها با موضوعات مختلف شرکت می کرد. آیت الله تسخیری در حوزههای علمی مختلف در بحثهای اجتماعی، اقتصادی، فقهی و فقه کاربردی تسلط داشت. وقتی که مقالات یا کتابهای آیت الله تسخیری را نگاه کنید حوزه کاربردی را از مباحث فقهی ایشان استفاده میکنید. ایشان در نشست های فقهی در جهان اسلام شرکت می کرد و مدافع تفکر فقهی اهل بیت علیهمالسّلام بود. جامعیت علمی آیت الله تسخیری در آثاری که از او برجای مانده کاملاً مشاهده میشود. ایشان از شخصیتهایی بود که سیاستش بر مدار دین بود؛ یعنی سیاستمدار دینی بود. اتفاقات در دنیای اسلام را کاملاً میفهمید و متوجه میشد. او ملتزم به شریعت بود و انسانی که ملتزم به شریعت شود نوع سیاستاش با کسانی که ملتزم نیستند کاملاً متفاوت خواهد بود.
در بُعد سیاسی و اجتماعی و اطلاعات درباره جهان اسلام و مسائل مختلف، شخصیت آیتالله تسخیری یک نوع جامعیتی داشت که توانست اخلاق و سیاست و جنبههای علمی را در خود جمع کند. همچنین آن مرحوم در "فن دیلوگ و گفتگو" و "مهارت تبلیغ و تقریب" تبحر بسیار داشت.
ابـنـا: آیت الله تسخیری در کنار دغدغه تقریب، از مکتب و فرهنگ اهلبیت(ع) نیز دفاع می کردند. یعنی اینطور نبود که تلاش ایشان برای تقریب، به معنای تنازل از اصول باشد. درباره این مسئله توضیح دهید.
ـــ بله؛ ایشان عاقل، خردورز و اندیشمند بود. نسبت به مسائل "نگاهی توحیدی از منظر اهل بیت(ع)" داشت. بنابراین مسیر علمی انتخاب شده از سوی آیت الله تسخیری بر اساس مدرسه و مکتب اهل بیت(ع) بود؛ حتی در مسئله تقریب هم می توان همین خردورزی را دید. مساله تقریب یک مساله مستحدث نیست و تقریب در تعارض با اعتقادات شیعه نیست.
این طور نیست که تأسیس و شروع بحث تقریب از زمان مرحوم آیتالله بروجردی و الازهر باشد. بحث تقریب در مکتب اهل بیت(ع) به عنوان یک بحث کلامی مطرح است. برای اینکه ما ائمه معصومین(ع) را جانشینان پیامبر(ص) و امامالمسلمین میدانیم و نگاهی که نسبت به ائمه(ع) داریم، این است. امامان ما فقط امامان شیعیان نیستند بلکه امام همه مسلمانان اند؛ نیز امام همه انس و جن. لذا به امام(ع) اینگونه سلام می دهیم که: «السّلام علیک یا امام الانس و الجن». در این فراز از سلام تعبیر به انس وجود دارد؛ یعنی امامِ انسانیّت. امامت را خیلی توسعه میدهیم و معتقدیم که ائمه معصومین سلامالله علیهم جایگاه امامت برای جامعه بشری را دارند. این نگاه کلامی ماست اما ما این نگاه کلامی را در حوزه فقهی سرایت ندادیم. مرحوم آیتالله تسخیری این نگاه کلامی را در حوزه فقهی هم سرایت داد. این نگاه امامت را در حوزه فقهی معتقد بود و این نکته، نکته بسیار بسیار مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد. پس نگاه کلامی و مکتب علمی آیت الله تسخیری این بود که ائمه علیهمالسّلام امامت کل جامعه بشری و مسلمانان را دارند. بله، با توجه به اینکه امام، مفترضالطاعه است، عصمت و علم لدنی دارد، نگاه و دیدگاه شیعیان به ائمه(ع) در بالاترین مرتبه است. زیارت جامعه کبیره یا آن بیان امام رضا علیه الصلوة و السّلام در رابطه با امامت را وقتی نگاه کنید میبینید که امام رضا(ع)، جایگاه بسیار رفیعی برای امامت معرفی میکند. این جایگاه در نگاه مرحوم آیتالله تسخیری بود نگاه بسیار مهم و ارزشمندی است.
ابنا: یعنی منظور شما این است که فعالیت تقریبی از دیدگاه آیت الله تسخیری، به خاطر اهل بیت(ع) و از راه اهل بیت(ع) است؟
ـــ بله، همین طور است. تقریب به خاطر تحقق آرمانهای اهل بیت (علیهم السّلام) است. یعنی آیت الله تسخیری در بیان تقریبی خود گفتمان اهل بیت (علیهم السّلام) را تبیین و محقق میکند. ایشان این آرمان اهل بیت علیهمالسّلام را در روش عملی و در اندیشه و در حوزههای تقریبی به صورت جدی مطرح میکرد و در مقالات خود این مباحث را مورد توجه قرار می داد. آیت الله تسخیری در روشهای تبلیغی واقعاً دلداده اهل بیت علیهمالسّلام بود. متأسفانه یک نوع بیمهری نسبت به ایشان ایجاد شد و نسبتهای نامناسبی به او دادند. بعضیها از این جهت به ایشان توهین و اهانتهایی داشتند، اما همین افراد اگر یک مقدار ارتباط نزدیک فکری با آیت الله تسخیری برقرار میکردند یا در رفتار او دقت میکردند میدیدند که ایشان به معنای واقعی کلمه از مصادیق "كُونُوا لَنَا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا عَلَيْنَا شَيْناً"(3) بود. به نظر من عشق به اهل بیت(ع) در تاروپود و در سراسر وجود مرحوم آیتالله تسخیری بود. آنهایی که گاهی حرفهایی علیه ایشان میزدند، بیرون بودند و آن یک بحث دیگری است. اما آنهایی که با آیت الله تسخیری مرتبط بودند ارتباط ایشان با اهل بیت(ع) را کاملاً به صورت وسیع و عمیق احساس میکردند.
ابـنـا: در کنار مسائلی چون ارتباط عاطفی یا عقیدتی با اهل بیت(ع)، به نظر من در وادی اقدام و عمل هم هیچکس بعد از انقلاب به اندازه ایشان به اهل بیت(ع) در بیرون از مرزهای ایران خدمت نکرد. از فعالیت ها در "معاونت بینالملل سازمان تبلیغات اسلامی" در زمانی که نهادهای بین المللی فعلی وجود نداشتند گرفته، تا بعداً "مجمع جهانی اهل بیت(ع)" و "سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی". یعنی معارفی که از طریق این چند سازمان در خارج از کشور ترویج شده، از سوی هیچ جای دیگر در جهان تشیع، در طول تاریخ سابقه نداشته است.
ــ بله؛ آیت الله تسخیری مدرسه اهل بیت (علیهم السّلام) را در حوزه اخلاقی، فقهی، عقیدتی و سیاسی تبیین کرد؛ آن هم با اِشراف اطلاعاتی جامع و تسلط شگرفی که در فن و مهارت القاء مطالب داشت. ایشان با فضای زمانه و جریانهای فکری دنیای امروز در عرصه بینالملل آشنا بود. فرقههای ساخته شده وهابیت را کاملاً میشناخت، الازهر را میشناخت، با کشورهای عربی و نحلههای فکری آشنا بود. صاحب نظر بود و در اتحادیه علمای مسلمان قویترین دفاع را از اهل بیت علیهمالسّلام می کرد.
در بسیاری از کشورها و نشستها، مکتب فقهی اهل بیت (علیهم السّلام) را تبیین میکرد و در فقه مقارن باید او را متخصصی محقق دانست. ایشان تبیین نظریه آراء فقهاء شیعه را در مهمترین مجالس اهل سنت مطرح و از آن دفاع میکرد و حتی در برخی نشستها سخن خود را به ثمر رساند و اثبات کرد. نکتهای که جنابعالی اشاره کردید، بسیار مهم است که ایشان از این میدان تبلیغی که برایش فراهم بود استفاده کرد اما این میدان تبلیغی برای خیلیها اصلاً فراهم نیست. از این میدان تبلیغی که در عرصه بینالملل برای آیت الله تسخیری فراهم بود، مکتب اهل بیت(ع) را به بهترین شکل و قالب تبیین کرد؛ اما خیلیها این فرصت و این زمینه را نداشتند. گاهی هم که داشتند آن فن و مهارت لازم را در تبیین این اندیشه و تفکر نداشتند. لذا بیشترین شناخت عالمان سنی از آیت الله تسخیری به دلیل این جنبه بود. وقتی که با خیلی از بزرگان صحبت میکردم، میگفتند ما هر جایی میرفتیم به ما میگفتند حالِ آقای تسخیری چهطور است؟ اولین جملهای که میگفتند از آقای تسخیری بود.
ابـنـا: در خارج از ایران، در جهان اسلام بعد از مقام معظم رهبری ایشان از همه شناخته شده تر بود.
ــ بله؛ ایشان در عرصه بینالملل، یک عالم شیعی بود که اسلام را با "نگاه جامع اهل بیتی" در دنیا عرضه کرد. ایشان هم معارف اهل بیت(ع) را هم به شکل "فقه مقارن" و هم در عرصه های "فقه کاربردی و معاصر" به جهان معرفی میکرد. در بحثهای اقتصادی، فقهی و سیاسی و مجموعه مباحثی که در این حوزهها مطرح بوده، ایشان حق بزرگی بر حوزویان دارد که توانست آنچه را که سالها و قرنها در حوزههای علمیه بحث میشد و فرصت وجود نداشت که تبیین شود، با ادبیات روز در دنیای بین الملل امروز مطرح کرد؛ این خدمت بزرگ را آیتالله تسخیری انجام داد و این آرزو و آمال ما بود. یادم هست آیتالله العظمی «مکارم شیرازی» حفظه الله در جلسه ای فرمودند:"زمانی آرزوی ما این بود که در دانشگاه حضور پیدا کنیم و بتوانیم یک ساعت حرف بزنیم. انقلاب اسلامی این بستر را فراهم کرد." اما هر کس نمیتواند در این میدانها حضور پیدا کرده و مدرسه اهل بیت (علیهم السّلام) را تبیین کند؛ چون خیلیها با آن به اندازه لازم آشنا نبوده و بر مبانی تسلط ندارند.
آیت الله تسخیری شخصی بود که آن توانمندی علمی را داشت. نکتهسنج بود؛ حافظه ای بسیار قوی داشت؛ ادیب و شاعر بود و قدرت بیانی قوی داشت؛ پیگیر مسائل دنیای امروز در عرصههای مسلمانان بود؛ و مهمتر از همه اِشراف اطلاعاتی داشت. این ویژگیها باعث شد که ایشان در عرصه بین الملل بتواند محتوای معارف اهل بیت(ع) را در بهترین قالب ارائه کند و این خیلی مهم است. الان اگر ما بخواهیم در بین حوزویان ده نفر با جامعیت، کیاست، فراست و مجموعه ویژگیهای آیت الله تسخیری معرفی کنیم ممکن است نتوانیم ده نفر پیدا کنیم. یعنی هر کدام از شخصیتها را در نظر بگیرید، میبینید که اینها در محدوده خود خدمات ارزشمندی را انجام دادند؛ شكر اللّه مساعيهم الجميلة. اما کسی که در موضوعات مختلفِ فقهی، اقتصادی، سیاسی، غربشناسی و حوزه مقاومت مدرسه و فرهنگ اهل بیت(ع) مخصوصاً عقلانیت و معنویت، شیعه را تبیین کند، نداریم. من یادم است بعضی جاهایی که آیت الله تسخیری حضور پیدا میکردند، همه اهل سنت به عنوان یک عالم شیعی تأثیرگذار با وجهه نورانی که داشت به او احترام میگذاشتند. احترام به آیتالله تسخیری احترام به فقه اهل بیت(ع) و حوزههای علمیه بود. حوزههای علمیه باید قدر این فرصت و این موقعیت را میدانستند و بیشتر ایشان را مورد تکریم قرار میدادند. الان ما در وضعیت بحران کرونا هستیم و الا باید مجالس متعددی درباره شخصیت آیت الله تسخیری برگزار میشد تا با مکتب و مدرسه و ویژگیها و خصال ایشان بیشتر آشنایی پیدا میکردیم.
ابـنـا: "عقلانیت، معنویت، عدالت و مقاومت" نکات مهم راهبردیِ حضرتعالی برای دوره جدید مجمع جهانی اهل بیت(ع) است. از سیره آیتالله تسخیری چه استفادهای میتوانیم در این زمینه داشته باشیم؟ به ویژه در "تقویت خط مقاومت اسلامی" که امروز مورد شدیدترین هجمهها است؟
ــ به نظر من مرحوم آیتالله تسخیری از منادیان عقلانیت، معنویت، عدالت و مقاومت در مکتب اهل بیت(ع) بود. به معنای دقیق کلمه اگر بخواهیم شاخصهها و مؤلفههای این مکتب را مورد تأکید قرار دهیم، عقلانیت به شکل برجسته در این مکتب وجود دارد. در اصول کافی مرحوم کلینی، اولین کتاب، "کتاب العقل و الجهل" است. در این حوزه ما از اهل بیت علیهمالسّلام مباحث بسیار بسیار زیادی داریم و اگر بتوانیم دین را به شکل عقلانی معرفی کنیم؛ یعنی دفاع عقلانی از آموزههای دینی داشته باشیم، خود این، برجستگی را در تبیین معارف نشان میدهد و جاذبه آن را در میان جوامع بشری توسعه میدهد و باعث میشود که نسل امروز جامعه به مطالعه رویکردها و عملکردهای مختلفی که در اسلام وجود دارد میل پیدا کند. آن مقدار که از بحثها، کتابها و مقالات مرحوم آیتالله تسخیری دیدم، عقلانیت و معنویت کاملاً در اندیشه او حاکم بوده است.
ایشان عدالت را تبیین و صلح را بر پایه عدالت تعریف میکرد. برخی امروزه باصطلاح "صلح مطلق" را دنبال میکنند. معنای صلح مطلق این است که برای دوست و دشمن خدا هیچ تفاوتی قائل نشویم. یعنی هر کسی زندگی میکند باید به او دوستی ورزید؛ حال آنکه به طور صریح در آیات قرآن آمده است که دشمنان خدا را اولیاء خود ندانید...
ابـنـا: حتی این روزها بر عکس این را هم شاهد هستیم؛ که برخی سران کشورهای مرتجع عربی به جای "دشمنی با دشمنان خدا و دشمنان مسلمین" به طرف صلح با آنها هم رفته اند...
ـــ همین طور است. نمیشود مسلمان با آنهایی که با خدا دشمنی میورزند، دوستی بورزد. این کشورها هم از این معاهده های صلح و عادی سازی روابط با صهیونیست ها متضرر شده و پشیمان خواهند شد. این اصلاً عقلانی نیست. این صلح، صلح از روی ضعف و مذلت است آن هم با دولتی که دستش سالهای سال است آلوده به خون کوچک و بزرگ از مسلمانان است.
عدالتی که در غرب مطرح می شود با عدالتی که ما معنا میکنیم خیلی متفاوت است. ما عدالت را در حوزه فردی و همهی ابعاد اجتماعی مطرح میکنیم که هیچ حقی تضییع نشود و همه به حقوق خودشان برسند؛ یعنی «إعطاء كُلّ َذي حَقٍّ حَقَّه» تا هر کسی در جایگاه خاص خود قرار بگیرد. مرحوم آیتالله تسخیری در تبیین عقلانیّت مکتب اهل بیت(ع) نقش بسیار برجستهای داشته است. من در این تجربه سیزده ساله به این نتیجه رسیدم که اگر میخواهیم مکتب اهل بیت علیهمالسّلام را در جامعه امروز بشری برجسته و پرجاذبه کنیم باید جنبه عقلانی و معنوی و عدالتخواهانه بودن آن را به صورت کامل مورد توجه قرار دهیم. مرحوم آیتالله تسخیری در بحثهای خود به حوزه مقاومت هم خیلی پرداخته است. از بحثهایی که الان در بحث جهاد دنبال میکنیم، این است که از دو کانال ما ضربه خوردیم. عدهای آیات گزینشی در خصوص رحمت را گرفتند و اسلام را به صورت اسلام رحمانی معرفی کردند؛ عدهای دیگر به خاطر جنگهای پیامبر(ص) به اسلام نسبت خشونت دادند که هر دو تحریف است. اینها در حقیقتاً مصداقِ ﴿نُؤْمِن ُبِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ﴾(4) است.
من جنگهای پیامبر(ص) را هم به صورت مفصل بررسی کردم. البته خیلی از جنگها که گفته میشود جنگ نیست، عملیات است. جنگ جهانی اول چهار سال، جنگ جهانی دوم شش سال و دفاع مقدس هشت سال طول کشید. ما عملیاتهای متفاوتی در دفاع مقدس داشتیم. والفجر یک، دو، سه، چهار، پنج، کربلای یک و دو و سه و چهار، تا به عملیات مرصاد میرسد. هر کدام از درگیریها را در تاریخ، حتی درگیریهای بیست سی نفره را جنگ حساب کردند. مفصل تحقیق کردم و به این نتیجه رسیدم که در هفت جنگ غزوه و در سیزده سریّه به نوعی درگیری بوده که همهی اینها را در چهار جنگ میتوانیم خلاصه کنیم: "جنگ مشرکینِ مکه"، "جنگ با مشرکینِ غیر مکه"، "جنگ با یهودیان عهد شکن" و "جنگ با مسیحیانی که پیمان شکنی کردند".
مرحوم آقای تسخیری یکی از مدافعان آموزههای اسلام بود و اسلام رحمانی را در کنار مقاومت تبیین میکرد. این هنرمندی میخواهد که بتواند تئوری مقاومت را از آموزههای دینی اخذ کرده و هماهنگی آن را با رحمت الهی قرار دهد و مقاومت هم ذیل رحمت الهی باشد. چون مقاومت برای این است که عدالت در جامعه بشری تحقق پیدا کند؛ و این مقاومت امروز از ضروری ترین نیازهای ماست. در غیر اینصورت چیزی جز ذلت به دست نخواهیم آورد. این مقاومت مصداق رحمت الهی است. مقاومت، مقاومت با خودکامگان، زورگویان و آنهایی که خوی استکباری دارند، است. فلسفه مقاومت برای این است که رحمت الهی در کل جامعه بشری منتشر شود و این خیلی مهم است. مرحوم آقای تسخیری از کسانی بود که توانست از اسلام رحمانی دفاع کند ولی فقط اسلام را اسلام رحمانیِ صرف که مطالعه کند، نیست؛ بلکه در کنارش مقاومت را در ذیل رحمانیّت میآورد و تبیین میکند. افرادی که این چنین نگاه جامع داشته و بتوانند این تئوری را به صورت علمی تبیین کنند، کم هستند. بعضیها مقداری جنگ را دیدند میگویند جنگ چیزی نبود. مقداری از مشکلات داخل کشور را دیدند؛ میگویند شما چرا دنبال مشکلات هستید؟ چرا پای برخی از مسائل را وسط میکشید؟ شما چرا پیگیر بعضی از مسائلی که ما را درگیر میکند هستید؟ حتی در برخی از مقالههای حوزویان دیدم که میگویند وقتی در شرائط ضعف قرار گرفتیم، باید تسلیم خواستهها شویم و امتیازاتی بدهیم تا اتفاقی نیفتد، درگیری نباشد و کشت و کشتاری نباشد. میخواهم عرض کنم که ما در موضع ضعف نیستیم و نظام در موضع ضعف نیست.
آیت الله تسخیری تئوری مقاومت را به بهترین شکل با آیات و روایات تبیین کرد؛ چون آیات و روایات در این مورد کم نداریم. واژه های "قتال" و "جهاد" حدوداً هفتاد پنج بار در قرآن کریم آمده است. در آیات الاحکام هم بیشترین آیات در رابطه با "جهاد" است که حدوداً سیصد آیه در این زمینه وجود دارد. مثلاً درباره "نماز" شاید هفتاد و یک یا دو آیه بیشتر نیست. "زکات" هم فکر کنم سی یا چهل آیه بیشتر ندارد. ولی واژه "جهاد" را فکر میکنم سی و چهار یا پنج مرتبه و کلمه "قتال" سی و دو یا سه مرتبه در قرآن آمده است.
پس اینکه در حوزه احکام که حدوداً ششصد آیه داریم، بیشترین آیات درباره جهاد است، یعنی جهاد به عنوان رکن معرفی شده است. در تعبیر حضرت امیرالمؤمنین علی (سلام الله علیه) هم آمده است که: "فَمَنْ تَرَكَهُ رَغْبَةً عَنْهُ أَلْبَسَهُ اللَّهُ ثَوْبَ الذُّلِّ وَ شَمِلَهُ الْبَلَاءُ وَ دُيِّثَ بِالصَّغَارِ وَ الْقَمَاءَةِ وَ ضُرِبَ عَلَى قَلْبِهِ بِالْإِسْهَابِ وَ أُدِيلَ الْحَقُّ مِنْهُ بِتَضْيِيعِ الْجِهَادِ وَ سِيمَ الْخَسْفَ وَ مُنِعَ النَّصَف؛ هر کس جهاد را از روى بى اعتنايى (نه به خاطر عذر) ترک کند خدا لباس ذلّت و خوارى در اندام او مى پوشاند، بلا از هر سو او را احاطه مى کند و گرفتار حقارت و پستى مى شود، عقل و فهم او تباه مى گردد و به خاطر تضييع جهاد حق از او گرفته مى شود، در راه نابودى پيش مى رود و از عدالت محروم مى گردد".(5)
کار بسیار بسیار مهمی که مرحوم آقای تسخیری کرد این بود که عقلانیّت و مقاومت در مکتب اهل بیت(ع) که برجستگیهای خاصی دارند و به معنویت و عدالت منتهی می شوند را تبیین کرد.
ابـنـا: چطور می توان تجربیات چهل ساله مرحوم آقای تسخیری را برای کل حوزههای علمیه الگو کرد؟ یعنی از حالت شخصی خارج و یک مکتب تربیتی شود؟
ـــ باید روی تجربیات تبلیغی ایشان در عرصه بینالملل مطالعه کنیم. چون تبلیغات و حوزه تبلیغی ما خیلی محدود و فقط با جمع متدینیاست. یعنی مخاطبان ما فقط خودمان هستیم! ولی مخاطبان مرحوم آقای تسخیری عامتر از مخاطبان ما بود.
یکی از قوتهایی که آیت الله تسخیری داشت، "مخاطبشناسی" بود. او در کشورهای اسلامی و در مجالس علماء ادیان و مذاهب مختلف حضور پیدا میکرد و مدافع فقه اهل بیت(ع) بود. در نشستی بینالمللی که شرکتکنندگان آن غالباً مخالف مکتب فقهی اهل بیت(ع) بودند، دیدگاههای مختلف را میشنید و با صبوری تحمل میکرد. تحمل دیدگاههای مخالف از ویژگیهای برجسته ایشان بود. آیت الله تسخیری دیدگاههای مخالف را میشنید، تحمل میکرد و در نهایت پاسخهای لازم را تشریح میکرد. در عین اینکه به دیدگاه مخالف احترام میگذاشت، اما نقدهای بهجا را در جای خود با آن معالم و مبانی اصولی که داشت ارائه میکرد.
ابـنـا: یکی از بحثهایی که امروزه باید خیلی مورد تأکید قرار می گیرد تبیین اسلام با مؤلفههای خود در تعامل با دنیای امروز بشریت است. یکی از نکات هم در این زمینه، "گفتگوی بین ادیان" است؛ یعنی فراتر از گفتگوی بین مذاهب درون یک دین. می دانیم که خود شما هم در دوازده سال حضور در اروپا، از فعالان این زمینه بودید...
ـــ بله؛ و حتی نه فقط گفتگوی بین ادیان ابراهیمی و وحیانی، بلکه همه ادیان موجود؛ مثل ادیان بشری که امروزه پیروانی در دنیا دارند. اکنون "بودیسم" و "هندوئیسم" ششصد تا هفتصد میلیون پیرو در دنیا دارند. ما نباید در میدانهای گفتگوی بین ادیان و مذاهب غائب باشیم. حضور ما باید پررنگ باشد و گاهی این عرصه باید آنقدر موسع باشد که حتی مرجعیت هم برای تبیین مدرسه و مکتب اهلبیت(ع) حضور داشته باشد. زمانی سؤال میکردند که نامهنگاریِ بین مراجع و پاپ از نظر شما چگونه است؟ عرض کردم از ضرورت و اولویتهای امروز عصر است. چرا؟ مگر نه این است که ادعا میکنیم آموزههای مکتب اهلبیت(ع) بر حق است؟ خب ما باید در میدانها حضور داشته باشیم و تفکر خود را عرضه کنیم. آنها پرسشهای بسیاری دارند که باید مطرح کنند و ما پاسخ دهیم. اینکه در گوشهای باشیم و همه چیز را آن گوشه ببینیم و از همه توقع داشته باشیم که از ما پیروی کنند، بدون اینکه همدیگر را ببینیم، درست نیست. امروزه حدود دو میلیارد از دین مسیحیت پیروی میکنند؛ بله معتقدیم که مسیحیت تحریفشده هستند اما باید با آنها گفتگو داشته باشیم. جریان یهودیت یعنی دینی بهنام موسی، آموزههای کتاب عهد عتیق باید مورد بحث قرار گیرد. حتی بخشی از آن آموزهها در قرآن آمده برای یهودیان مورد توجه است. البته داستان صهیونیستها مفصل است. آنها در بُعد سیاسی پروتکلهای خاص دارند و میخواهند جامعه بشری را تسخیر کنند و خوی استکباری دارند، این بحث دیگری است، اما بُعد مهم قضیه آن است که ما نباید در عرصهی دیالوگ بین ادیان و مذاهب غایب باشیم؛ این نکتهی اول.
نکتهی دوم این است که اشراف اطلاعاتی درباره ادیان و مذاهب داشته باشیم و اگر کسی در ارتباط با همهی این فنون متخصص نباشد، باید اشراف اطلاعاتی داشته باشد و لازمهاش این است که حرفهای آنها را بدانیم و نباید برای ما سنگین باشد که حرفهای آنها را مطالعه کنیم. لذا همانطور که ادعا میکنیم آنها باید قرآن بخوانند، ضرورت دارد که ما هم انجیل بخوانیم. نه برای این که حقانیت انجیل را بهدست بیاوریم بلکه برای اینکه بدانیم اینهایی که مدعی پیروی از انجیل و تورات هستند، اولاً در این تورات و انجیل چه چیزهایی نوشته شده؟ چه چیزهایی مطابق است؟ چه چیزهایی غیر مطابق است. پس ما باید اطلاع داشته باشیم.
نکتهی سوم این که میان ادیان امور مشترکی داریم. اشتراک ادیان ابراهیمی، توحید و معاد است. حتی بحث نبوت هم تا حدی جزء مشترکات است. آموزههای مشترک زیادی میان همه ادیان وجود دارد؛ آنها هم مدعی عدالت، تکامل، ترقی، عبودیت و معنویت هستند. آنها هم می گویند که بالاخره انبیاء الهی ظلم را برنمیتافتند. ممکن است دین را از سیاست جدا کرده باشند ولی در مبانی و معارف هیچوقت این حرف را نمیتوانند بگویند که انبیاء الهی مدافع ظلم بودند، یا از ظالمان یا ستمگران حمایت میکردند. قرآن هم در آیه ﴿قُـلْ يا أهلَ الكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَينَنا وَ بَينَكُمْ ألَّا نَعبُدَ إلَّا اللَّه﴾(6) به این نکته اشاره و آن امر مشترک را عبادت و مقابله ی با شرک معرفی میکند، منتها شرک را امروزه باید معنا و تفسیر کنیم؛ معنای شرک در عرصهی سیاسی خیلی روشن است. وقتی که تبعیت از جریان استکبار باشد، آن بت میشود. آمریکا بتِ خیلیها شده و او را بهجای خدا، میپرستند. زمانی بت میساختند اما زمانی دیگر منجیشان را میسازند که بتواند آنها را نجات دهد و ما آن را جریان استکبار میدانیم.
نکته بعدی اینکه فعالین در عرصه بین الملل باید با فنّ دیالوگ آشنا باشند. چون ممکن است اشخاصی اطلاعاتی داشته باشند اما فنّ دیالوگ را بلد نباشند. افرادی داشتیم به واتیکان رفتند و با پاپ ملاقات کردند؛ اولین بحثی که مطرح کردند این بود که تثلیث شما با ادلهی عقلی قابل اثبات نیست! گفتگو با پاپ در جلسهی اول درباره تثلیث؟! باید بدانیم با پاپ، کاردینال یا با کشیشان در سطوح مختلف با چه ادبیات، چه واژگان و در چه موضوعاتی باید صحبت کنیم. این مقدمات را از این جهت عرض کردم که مرحوم آیتالله تسخیری در این حوزه هم مهارت لازم را داشت. من حدود سیزده یا چهارده سال است که در عرصه دیالوگ با افراد مختلف سر و کار دارم. قائممقام پاپ سال گذشته به ایران آمد و در مجمع جهانی اهل بیت(ع) و سازمان فرهنگ و ارتباطات جلساتی برگزار شد و بحث درباره حقوق انسان بود. او با کسالتی که داشت متنی که نوشته بود را قرائت کرد و وزیر خارجه واتیکان و قائممقام رئیس دفتر پاپ نیز حضور داشتند. قائممقام پاپ با آنها خیلی گرم برخورد کرد و به شخصیتهایی که آمده بودند و میخواستند ایدهها و حرفهای خود را بزنند، احترام گذاشت. ما باید در نشستی بنشینیم که مسیحیها بیایند و از مسیحیت حرف بزنند؟ چه اشکالی دارد؟ ما باید حرفهای آنها را بشنویم. این یک نوع برجستگی است و ما اینچنین نیروهایی نداریم.
حضور در چنین جلساتی و دفاع از حقانیت و معارف اهل بیت در عین نشان دادن عقلانیت آن وظیفه امروز عالمان دینی است. این هنر یک عالم دینی است. عالم به زمان، به همین معناست که حوادث روزگار در حوزههای مختلف او را از صحنه کنار نمیزند و در صحنه حضور دارد. حوزههای علمیه باید نیروهایی در فنّ دیالوگ و تقریب تربیت کنند. طبق آمار، مسیحیت دو میلیارد و دویست و مسلمانان یک میلیارد و هشتصد نفر هستند که از این تعداد حدود سیصد میلیون شیعه هستند. پس یک میلیارد و پانصد میلیون مسلمان به مکتب اهلبیت(ع) گرایش فقهی ندارند. البته اهلبیت(ع) را به عنوان شخصیتهای معنوی و عاطفی پذیرفتهاند؛ به تعبیر بنده به لحاظ مرجعیت علمی و معنوی کاملاً پذیرفتهاند اما در مرجعیت سیاسی اختلافاتی وجود دارد که آن بحث خاص خود را دارد. ما چه نگاهی به یک میلیارد و پانصد میلیون مسلمان داریم و چگونه باید با آنها ارتباطی برقرار کنیم؟
مرحوم آیت الله تسخیری معتقد بود ما باید منادی وحدت امت اسلام باشیم. ایشان برای ما تعریف میکرد که قرضاوی تعبیری بهنام امت سنی بهکار برده بود. آیت الله تسخیری حدود ده یا دوازده ساعت با او بحث کرد که این تعبیرِ خطرناکی است و نمیتواند وحدت را در جهان اسلام بهوجود بیاورد. خب، آنها به جنبههای کمّی توجه داشتند. من همین نگاه را در بین برخی از طلبهها دیدهام؛ جلسهای داشتیم برخی گفتند که شما امت شیعی را مطرح کنید. آنچه ما میتوانیم از آن دفاع کنیم امت اسلام است. بالاخره خیلی از مسلمانها با ادبیات و منطق فقهی خاصی در مناطق خود متولد شدهاند و پیرو فلان مذهب هستند. ما باید بحث وحدت امت اسلام را به عنوان استراتژی مهم و نه به عنوان تاکتیک مورد توجه قرار دهیم. مرحوم آیتالله تسخیری با تمام وجود معتقد به این اصل بود و امروز اگر بخواهیم در برابر هجمههای مختلف بایستیم و بحث اتحاد جماهیر اسلام و مسلمانان را دنبال کنیم، باید این استراتژی را مورد توجه قرار دهیم. این امر در حوزههای علمیه باید مورد توجه قرار گیرد و این بحث را بهصورت جدی دنبال کنند. معتقدم حتی گرایشهایی باید داشته باشیم که بتوانیم برای تحقق انسجام ملی و وحدت امت اسلام نیروهایی تربیت کنیم تا با فنّ تقریب و مهارت دیالوگ آشنا باشند و مرحوم تسخیری این ویژگیها را به لحاظ رفتاری و در میدان عمل داشت.
ابـنـا: در سیره پیامبر اکرم(ص) و بزرگان اسلام هم این امر وجود دارد. مثلاً جناب «جعفر بن ابیطالب(ع)» در مواجهه با نمایندگان مشرکین مکه در حضور «نجاشی»، اگر بهجای آیات مربوط به حضرت مریم(س)، آیات رد عقاید باطل اهل کتاب را میخواند، طبیعی بود که نجاشی آنها را از سرزمینش بیرون میکرد!
ـــ بالطبع همینطور است؛ و حتی آنچنان این آیات بر نجاشی تأثیر گذاشت که به تعبیر آیت الله العظمی مکارم شیرازی "اشکهای نجاشی به زمین میریخت". در دیالوگ، فهمیدن سوژه، درک مقتضای حال و استفاده مناسب از واژگان، بسیار مهم است. به مقتضای حال سخن گفتن در بحث معانی بیان آمده است و استفاده از آیات در جای خود اهمیت ویژهای دارد و مرحوم تسخیری ویژگی استفاده از آیات را داشت. این نکته خیلی جالبی است که باید به آن توجه داشته باشیم که روشهای تبلیغی و علت نفوذ کلام آیت الله تسخیری، بهخاطر یکسری داشتهها بود. به لحاظ رفتاری، ویژگیهای شخصیتی مؤثر داشت. مثلاً صداقت در گفتار داشت؛ ﴿وَاجْعَلْ لي لِسانَ صِدقٍ فِي الْآخِرين﴾(7). مداومت و خستگیناپذیری در پیشبرد کارها از ویژگیهای او بود. همچنین توان علمی، نکتهسنجی، حافظهی قوی و قدرت بیان ادیبانه بالایی داشت. نکته دیگر دیدگاهها و سیاستهای تبلیغی است. در تبلیغ باید سیاست، روش و مکتبی داشته باشیم.
یکی از نکات مهم و کلیدی هم این بود که آیت الله تسخیری به مخاطبین احترام میگذاشت. من احترام ایشان با مخاطبان مسیحی را دیدم، آن هم در حد عالی.
ابـنـا: ایشان حتی ما طلبههای جوان را که میدید هم احترام زیادی میگذاشت که اصلاً انتظار نداشتیم؛ چه برسد به عالمان دینی.
ـــ بله؛ تواضع آیت الله تسخیری که واقعاً مثال زدنی بود. گاهی تماسهایی میگرفتم و یا در جلسات با هم صحبت میکردیم، میگفت "من در خدمت شما هستیم، هرچه امر کنید در خدمت شما هستم". تعابیری میآورد که انسان شرمنده میشد.
نکتهی دیگر شناخت و تحلیل موقعیت مخاطبان است. باید موقعیت مخاطبان را در نظر گرفت که با چه سوژهی تبلیغی و چه موضوعی میتوانیم بهترین تأثیرگذاری را در این شرایط داشته باشیم. چون گاهی حرفهایی میزنیم بدون اینکه نیازسنجی لازم را در آن زمینه داشته باشیم. موضوعسنجی آیت الله تسخیری درست بود و به تناسب، موضوعات را انتخاب میکرد. ایشان روشهای تبلیغی و مدیریتی هم داشت که خیلی میتواند برای طلبهها و فضلای ما مورد توجه قرار گیرد. مبلغانی به آلمان میآمدند و آنها را به بعضی جاها میفرستادیم، اما نمیدانستند که چه موضوعی را طرح کنند و گاهی موضوعی مطرح میکردند که مناسب نبود.
آیت الله تسخیری پیگیری دلسوزانه نسبت به احوال مخاطبان و اطرافیان داشت. خیلی برایم جالب بود که ایشان درباره فلان عالم سوری میگفت خدا رحمتش کند آدم منصفی بود. عبارت "آدم منصفی بود" خیلی جالب است و با این نگاه و این منظر به مسائل و مباحث میپرداخت. به نظم و احترام و به وقت دیگران دقت داشت و شوخطبع هم بود. به وقت خود شوخی میکرد، برخورد ایشان محبتآمیز بود لبخندگونهی همیشگی داشت. آیت الله تسخیری وقتی که صحبت میکرد همیشه با نگاه محبتآمیز، حرف مخاطب را گوش میکرد و نگاهها را مورد توجه قرار میداد و به معنای دقیق کلمه صبر و متانت داشت.
آیت الله تسخیری را به هامبورگ به جلسهای دعوت کردیم؛ اینطور نبود که سخنرانی کند و برود، همهی بحثها را گوش میکرد و این برای من خیلی جالب بود. چون خیلیها میآیند بحثشان را مطرح میکنند و میروند. الان برخی افراد و منبریها مطلب خود را طرح میکنند و میروند. عصر امروز عصرِ گفتن و رفتن نیست، عصرِ گفتن، ماندن، شنیدن و پاسخ گفتن است. برای من جالب بود که آیت الله تسخیری کل جلسه را مینشست.
آیت الله تسخیری زمانی که به آلمان آمده بود، گفت که برای خانم من دعا کنید در بیمارستان است و عمل سختی دارد. ایشان خانم خود را در ایران گذاشته و به آلمان آمده بود، خیلی برایم جالب بود. آیت الله تسخیری به برنامهای در رشت دعوت شده بود، با همهی سختیها آمد، اما در جلسه حال ایشان به هم خورد، نتوانست سخنرانی کند و او به بیمارستانی بردند. این را می خواهم بگویم که به نظم، قول و وعده احترام میگذاشت. در این زمینهها واقعاً الگوست. فکر میکنم برخی که به ایشان بیمهری کردند نمی توانند در قیامت پاسخگو باشند؛ این را من با عنایت عرض میکنم. چون بعضیها هیچ ارتباطی با ایشان نداشتند و به او توهین و اهانت میکردند. البته آن مرحوم کریم بود و با برخورد کریمانهاش میبخشید، ولی روز قیامت باید از پل اهانت به مؤمن، مخصوصاً مؤمن عالم عبور کنند؛ "مَنْ أَهَانَ عَالِماً فَقَدْ أَهَانَنِي وَ مَنْ أَهَانَنِي فَقَدْ أَهَانَ اَللَّهَ فَمَصِيرُهُ إِلَى اَلنَّارِ" اگر کسی به یک عالِم اهانت کند به رسول خدا(ص) اهانت کرده است و سرانجام کسی که به پیامبر(ص) اهانت کند آتش جهنم خواهد بود.(8)
آیت الله تسخیری به عنوان الگوی مبلّغ اهلبیتی برای جهان اسلام، بلکه برای جهان بشریت بوده است و با جامعیتی که داشت که البته این جامعیت را از اساتید خود مخصوصاً مکتب شهید صدر گرفته بود، میتواند تأثیرگذار باشد. بنده به عنوان کمترین به طلاب و فضلا سفارش میکنم که حتماً با آثار آیت الله تسخیری ارتباط داشته باشند. ایشان جامعیت علمی و تأثیرگذاری در عرصهی بینالملل داشت و از این میدان بزرگی که در اختیار داشت در دفاع از مکتب، جهانبینی، اخلاق و فقه اهلّبیت(ع) بهترین استفاده را داشت.
خلاصه اینکه ایشان تمام نکتههایی را که در حوزههای تبلیغی مورد اشاره قرار دادم را مورد توجه قرار میداد. با جمعی از بخشهای مختلف بینالملل، مسئولان، نمایندگان ولی فقیه، مسئولان مراکز در جلسهای خدمت مقام معظم رهبری بودیم، معظم له تعبیری داشتند و اشاره فرمودند "که امروزه ما روحانیون کار بسیار داریم و نباید خسته بشویم. نمونهاش همین مرد (اشاره کردند به آیت الله تسخیری) که ایشان برای همه الگوست". یا یکی از دوستان ما نقل کرد که حضرت آقا فرمودند: "آقای تسخیری برای ما حجت است" چون ایشان با آن بیماری جسمانی که داشتند، هیچوقت خسته نمیشدند. ایشان واقعاً میتواند برای طلاب و فضلا حجت باشد.
ابـنـا: برخی ادعا میکنند که فعالیتهای تقریبی جمهوری اسلامی ایران که با سر و صدا همراه است شکست خورده، اما فعالیتهای تقریبی برخی از مراجع که به صورت چراغ خاموش انجام شده، موفق بوده است! یا اینکه فعالیت های تقریب بر محور اهلّبیت(ع) نبوده و این تقریب نیمبندی که شما دنبال میکنید هیچ نتیجهای نداشته است. برای پاسخ به این شبهه چه می توان گفت؟
ـــ در جواب باید عرض کنیم که برای تحقق تقریب، موانع زیادی داشتیم و داریم. در تقریب باید دنبال دستاوردهای مهمتری هم باشیم؛ اما به دلیل این موانع اجازه ندادند که ما به آنها دست پیدا کنیم. یعنی همدلی و هماهنگی میان همگان وجود نداشت که اگر وجود میداشت و همه دغدغهی وحدت امت اسلام را مطرح میکردند اتفاقی که میافتاد غیر آن اتفاقی بوده که الان افتاده است. اما همین تقریب نیمبند هم جلوی بسیاری از کشتارها را گرفته است.
متأسفانه بسیاری از افراد نمیدانند که مسلمانان به واسطه توطئههایی که جریان استکبار انجام داده و میدهد همواره درصدد تکفیر کردن و کشت و کشتار همدیگر بوده و هستند. در این چند دهه هم بیشترین قربانی جنگها و درگیری ها از مسلمانان بوده است. این تقریبی که مرحوم آیت الله العظمی «بروجردی»، «حضرت امام» رضوان الله علیه، مقام معظم رهبری و شخصیتهای دیگر مطرح میکردند، جلوی بسیاری از جریانهای تکفیری را گرفته است؛ چون تقریب بشدت مخالف جریان های تکفیری و باصطلاح جهادی بوده است. همین ارتباطات با علمای اسلام و علمای بلاد - از شیعه و سنی - باعث شد که جلوی بسیاری از جریانهای افراطی گرفته شود. مواضعی که الازهر داشته و فتوای مقام معظم رهبری در عدم جواز اهانت به مقدسات مذاهب تأثیر عمیقی در عرصهی بینالملل و در بین مسلمانها داشته است. الازهر هم از مقام معظم رهبری در این زمینه تشکر کرد. از آن طرف جریان مقابل تقریب چقدر توانست اثرات سوئی را در دنیا بگذارد؟ شما آنچه را که امروز در پاکستان میبینید به دلیل جریان عدم تقریب است. اتفاقاتی در گوشه و کنار رخ میدهد و مسلمانان و پیروان یک مذهب را به جان همدیگر میاندازند؛ این است که ما باید آگاه باشیم. برای رسیدن به اقتدار معنوی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و برای جلوگیری از نفوذ بیگانه، جریان تقریب از مهمترین استراتژیهاست که مسلمانان امروزه باید برای وحدت دنیای اسلام داشته باشند. یعنی اگر میخواهیم جلو نفوذ بیگانه را بگیریم چارهای نداریم مگر اینکه دست به دامن وحدت میان مسلمانان شویم.
خب امروزه آنهایی ادعا میکنند که در بعضی جاها برخی تقریبها جواب داده، خب ببینید همانجا الان چه اتفاقی افتاده است؟ عدهای که بهطور کلی منکر تقریباند و جریان تکفیری هستند. عدهای هم قرائت خاصی را درباره تقریب مطرح میکنند که البته من واقعاً نمیدانم که آن قرائت خاص تقریب چیست. البته ما در این زمینه خیلی باید احتیاط کنیم چون آیت الله العظمی «سیستانی» هم فرمودند که: "لا تقولوا اخواننا السنة، بل قولوا أنفسنا أهل السنة" (یعنی نگویید برادران اهل سنت، زیرا اهل سنت خود ما و جان ما هستند). همچنین معظم له آن فتوای معروف را برای مقابله با جریان تکفیری را صادر کردند.
جریان تقریب به معنای درست کلمه یعنی تقریب در اندیشه و انسجام در عمل که مرحوم آقای تسخیری خیلی برای آن تأکید میکردند و مقدمات و الزامات تقریب میتواند اقتدار معنوی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را بهوجود بیاورد که هیچ قدرتی اجازهی نفوذ به این جریان را نداشته باشد. اگر امروزه مسلمانان و حکام کشورهای اسلامی با همدیگر وحدت رویّه داشتند، قدرت اول بودند؛ حتی قدرت اول اقتصادی و سیاسی بودند و این خیلی مهم است و در این وضعیت تصور میکردید که یکی از کشورهای عربی با اسرائیل توافقنامه داشته باشد؟
اخیراً علمای اسلام جلسهای در قطر داشتند و بالاتفاق ارتباط با اسرائیل را حرام اعلام کردند و جایز ندانستند اما اگر قدرت برتر اسلامی را میداشتیم و میان دنیای اسلام وحدت بود باید مسلمانان را بهصورت کلان در برابر جریان استکبار میدیدیم.
من به لحاظ فکری به برخی از حرفهایی که درباره جهاد ابتدایی گفته میشود، اشکال فقهی دارم. پس این جهاد ابتدایی که تأکید میشود، برای چیست؟ پس جهاد ابتدایی کی است؟ یک حکم از احکام در قرآن کریم آمده و این همه آیات داریم، در زمان غیبت ترخیص داده شده است؟ حکمی آمده، هزار سال دو هزار سال تعطیل باشد؟ یک چیز بیهوده نیست؟ این همه بحث درباره جهاد مطرح میشود، کجا مصداق پیدا میکند؟ هرچه جریان جهاد را به مقاومت برگردانیم، یا جهاد ابتدایی به جهاد دفاعی برگردد که مرحوم علامه و دیگران هم نقل میکنند، هرچه جهاد قویتر باشد جریان استکبار ضعیفتر خود را نشان خواهد داد.
میخواهم این را عرض کنم که امروزه در تبیین آموزههای اسلام نگاه حوزههای علمیهی باید بینالمللی باشد. لذا باید زبان اسلام را یاد بگیرند و مرحوم آقای تسخیری زبان گویای اسلام و تشیع بود. تعبیری که مقام معظم رهبری در مورد ایشان بهکار بردند زیباترین، دقیقترین و جامعترین تعبیر در مورد مرحوم آقای تسخیری بود؛ با عنایت و هوشمندانه هم بود.
ابـنـا: شما همکاری های نزدیک هم با ایشان داشتید؟
ـــ زمانی که مدیر "مرکز اسلامی هامبورگ" بودم کار ارزشمندی در آلمان درباره تقریب و دیالوگ بین ادیان انجام می دادیم؛ لذا از آیت الله تسخیری هم دعوت کردیم که ایشان هم پذیرفتند و تشریف آوردند. بعد از آن در جلسات شورای سیاستگذاری بین الملل دفتر مقام معظم رهبری و در نشست هایی که مسئولان مراکز اسلامی و نمایندگان رهبری حضور داشتند، ایشان همواره شرکت میکردند و از این طریق بیشتر با همدیگر ارتباط برقرار کردیم.
اما بیشترین ارتباط ما از سال گذشته بود که مشغول کار در مجمع جهانی اهل بیت(ع) شدم و ارتباطات خیلی زیاد شد. آیت الله تسخیری به مجمع تشریف میآوردند و در کمیته منتخب هم بودند. معمولاً در کمیته منتخب دو یا سه هفته یکبار جلسه داشتیم.
به غیر از آن، با توجه به اینکه ایشان در جامعة المصطفی(ص) العالمیة، مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی، دانشگاه بین المللی اهل بیت(ع)، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، دانشگاه ادیان و مذاهب و مرکز گفتگوی ادیان و فرهنگ ها، عضو هیأت امناء بودند در جلسات متعدد و متنوع او را زیارت و واقعاً از ایشان استفاده میکردم. در همه این جلسات و دیدارها، ایشان به عنوان شخصیت تبلیغی و بینالمللی بسیار برجسته در ذهنم نمود و جلوه میکرد.
ابـنـا: در پایان اگر حرف ناگفته ای باقی مانده است بفرمایید.
ـــ به نظر بنده باید درباره معرفی شخصیت آیت الله تسخیری تلاش زیادی شود. مجامع مختلف این شخصیت را در جامعه امروز بینالملل و در مراکز علمی و حوزوی درست بشناسانند؛ مخصوصاً حوزویان با توجه به مأموریتها و رسالتی که امروزه دارند، باید بیشتر با این شخصیت آشنا شوند.
ابـنـا : من با خودم فکر می کردم که چقدر خوب بود اگر حوزهی علمیه، یا نهادهای تبلیغ بین المللی مثل مجمع جهانی اهلّبیت(ع) و سازمان فرهنگ، ده نفر از طلبههای نوجوان مستعد را پیدا کنند و آموزش هایی که آیت الله تسخیری از نوجوانی دید را برای آنها پیاده کنند تا آنها برای عرصه بین الملل تربیت شوند و ما بیست سال بعد چند تسخیری داشته باشیم.
ـــ بله؛ و شاید باید صد یا دویست نفر برای این کار انتخاب شوند تا ده یا بیست نفر در آخر باقی بمانند.
ابـنـا: از اینکه این فرصت را در اختیار ما قرار دادید تشکر می کنیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت ها:
1. نهج البلاغة، حكمت 51
2. الكافي، ج 1/ 266/ 4
3. از امام صادق(ع) نقل است که فرمود: "مَعَاشِرَ الشِّيعَةِ كُونُوا لَنَا زَيْناً وَ لَا تَكُونُوا عَلَيْنَا شَيناً قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً احْفَظُوا ألسِنَتَكُمْ وَ كُفُّوهَا عَنِ الْفُضُولِ وَ قَبِيحِ القَوْل؛ اى شيعیان زينت ما باشيد و زشتى ما نباشيد با مردم خوش زبانى كنيد و زبان خود نگهداريد و از زياده گوئى و بدگوئى بازش داريد". امالی شیخ صدوق، ص 400 - بحارالانوار، ج 68، ص 310
4. سوره نساء، آیه 150
5. نهج البلاغة، خطبه 27
6. سوره آل عمران، آیه 64
7. سوره شعراء، آیه 84
8. جامع الأخبار، ج 1، ص 38