عضو شورای عالی مجمع جهانی اهلبیت(ع) در نخستین جلسه درس خارج اصول خود که در مدرسه آیت الله گلپایگانی قم برگزار شد، به موارد از زی طلبگی اشاره کرد و اظهار داشت: دستور رشد، دو کلمه بیشتر نیست؛ درس بخوان و گناه نکناز من می پرسند: حاج آقا نسخه ای ندارید که آدم زودتر به نتیجه برسد؟ می گویم متاسفانه اجتهاد قرص و کپسول ندارد! همه همین راه را رفته اند.
«آیت الله دکتر مهدی هادوی تهرانی» ادامه داد: انسان باید تلاش بکند زحمت بکشد اما توقع نداشته باشد کسی قدرش را بداند توقع نداشته باشد کسی از او قدردانی بکند. شعار انبیاء علیهم السلام این بوده که ای مردم ما از شما اجری نمی خواهیم، اجر ما را خدا خواهد داد.
متن کامل بیانات ایشان به شرح زیر است:
بیانات جلسه اول خارج اصول استاد هادوی تهرانی ــ 12 شهریور 1396
بسم الله الرحم الرحیم
توفیقی شد مجدد در خدمت عزیزان باشیم، هر روز که ما درس را آغاز می کنیم این جمله را من عرض می کنم که به سرعت این سال ها می گذرد و ما دوباره به اول سال رسیدیم و با یک چشم به هم زدنی به آخر سال خواهیم رسید.
خوشحالیم که باز این توفیق را داریم که در خدمت شما باشیم و امیدواریم که انشاءالله امسال بتوانیم بهتر از سال های گذشته در این کار تدریس و تدرس انشاءالله هم ما و هم شما توفیق داشته باشیم.
شرایطی که امروز در آن زندگی می کنیم شرایط حساسی است که بخش بسیار قابل توجهی از این شرایط به مسائل مربوط به حوزه و روحانیت ارتباط پیدا می کند.
هر اتفاقی که امروز در کشور ما می افتد هر چند به ظاهر از سوی نهادهای غیر وابسته به حوزه و روحانیت این اتفاق رخ می دهد اما از آنجایی که حکومت به عنوان حکومت اسلامی و حوزه به عنوان پرچم دار حکومت اسلامی مطرح است آن اتفاق در واقع به نام حوزه ثبت خواهد شد. در نتیجه ما در یک شرایط بسیار خاصی قرار داریم که این شرایط خاص باید به عنوان یک طلبه که در حوزه هستیم مورد توجه ما باشد. در واقع ما در یک شرایط بسیار پرتلاطمی در یک گوشه به ظاهر آرام و امنی داریم به انجام وظیفه ای می پردازیم که هدفش مدیریت این شرایط پرتلاطم است. وضعیتی که امروز در صحنه جهانی با آن مواجه هستیم بحثی نیست که ما بتوانیم از آن غفلت کنیم. امروز دنیا در نتیجه ارتباطات به گونه ای به هم مرتبط شده است که هر حادثه ای در هر گوشه دنیا می تواند در شرایط و وضعیت زندگی ما تاثیر بگذارد. یک عالم دین نمی تواند امروز بی خبر نسبت به این شرایط، تحصیلات خودش را انجام بدهد.امروز در میانمار با یک گروهی از مسلمانان البته نه با همه مسلمانانی که در میانمار هستند، این برخوردها اتفاق می افتد. شاید صحنه های دردناک آن را احیاناَ در بعضی از رسانه ها به خصوص رسانه های اینترنتی دیده باشید که چطور با این جماعت فقط به جرم اسلام آن هم اسلامی که چندان رنگ و بوی غلیظی ندارد، ولی ببینید به همین جرم با با زن و بچه های این مسلمانان مظلوم گونه برخورد می شود ؟!
امروز در یمن مردم این طور دارند به خون و خاک کشیده می شوند. امروز در کشورهای این منطقه درگیری بین جریانات تکفیری و نیروهای مقاومت وجود دارد اگر در صحنه مسائل بین الملل بین دولت های موجود در منطقه شبهه جزیره کره درگیری هایی رخ می دهد این ها مسائلی نیست که ما بگوییم خب به هر حالبه ما ارتباطی ندارد! در کنار این حوادث سیاسی و اجتماعی، امواج فراوانی از مسائل فکری، مسائل عقیدتی مطرح است و این امواج به شدت جامعه ما را مردم ما را به خصوص نسل جوان ما که اکثریت جامعه ما را تشکیل می دهد را تحت تأثیر قرار می دهند. البته ممکن است گاهی در برابر این شرایط که قرار می گیریم احساس کنیم که حادثه خیلی بزرگ است و ما به عنوان یک فرد توان آن را نداریم که در این صحنه پرآشوب با این ابعاد گسترده نقشی ایفا کنیم. شاید یک احساس ترس و احساس ناتوانی یا احساس ناامیدی پیدا بشود. ولی این را باید توجه داشته باشیم که در طول تاریخ، همواره مردان حق، اقلیت بسیار بسیار کوچکی بوده اند و این اقلیت کوچک توانسته اند تغییرات بزرگی در تاریخ بشریت ایجاد کنند. این را باید توجه داشته باشیم که شرایط ما امروز با همه پیچیدگی ها و با همه مشکلاتی با آن مواجه هستیم با شرایطی که انبیا علیهم السلام در آن شرایط مسئولیت تبلیغ دین را بر عهده قرار گرفتند، به هیچ وجه قابل مقایسه نیست. شرایط ما به مراتب بهتر و به مراتب کار ما آسان تر است. تصور ما از انبیا، تصوری خیالی و وهمی است و فکر می کنیم که آن ها چون پیامبر بودند و چون مویّد من عندالله بودند و چون علم الهی داشتند، بنابراین با قدرت های غیر طبیعی کارشان را پیش می بردند. ما با این تصورات کودکانه فکر می کنیم که نمی شود قیاس کرد کار ما را به کار انبیا در حالی که باید توجه داشته باشیم که انبیا علیهم السلام کار خودشان را در این دنیا در یک بستر طبیعی انجام دادند آنها با قدرت های خارق العاده نیامدند تا عقاید مردم را تغییر بدهند. آنها با همین تبلیغ با همین ترویج با همین تبیین با همین دعوت مردم را تغییر دادند و در این راه، زحمات زیادی را متحمل شدند که یک صدم آن، یک هزارمآن، یک میلیونیوم آن را ما اصلاَ نمی توانیم تحمل کنیم.قرآن بیان می کند که قبل از طوفان، دوران پیامبری نوح، 950 سال بود. نوح در طول 950 سال چقدر توانست مردم را هدایت کند؟ چه اندازه از مردم پذیرفتند دعوت نوح را؟ مگر ظرفیتآن کشتی چقدر؟ اضافه بر اینکه از حیوانات هم در آن کشتی سوار شدند. اگر قرار بود نوح با یک قدرت خارق العاده غیر طبیعی مردم را هدایت کند، آیا این همه زمان نیاز بود؟ بعد از این همه زمان این مقدار هدایت تحقق پیدا می کرد؟ بعد آن رنج هایی که نوح کشید کدام یک از طلبه ها کدام یک از ماها کشیدیم؟تصور کنید که نوح بیاید مردم را دعوت کند و مردم بریزند بر سر او و آن قدر بزنند او را تا به حالی بیفتدکه آنها یقین کنند که نوح خواهد مرد. بعد بدن نیمه جان او را بیندازند در خانه اش. دوباره چند صباحی بعد، حالش بهتر بشود و بیاید بیرون و دوباره کارش را آغاز کند. کدام یک از ما چنین تحملی داشتیم و داریم و کجا شرایط ما چنین شرایطی بوده یا هست؟ بنابراین نباید نگران بود که شرایط خیلی پیچیده و توان ما محدود است. انسانی که در مسیر حق باشد خدا به او کمک می کند. نه به این معنا که به صورت غیر متعارفی بدون هیچ رنج و زحمتی به نتیجه می رسد نه قطعاَ رنج و زحمت های فراوان را تحمل می کند اما کمک می شود.
یک ویژگی مهم انبیاء، دانش آنها است. دانش آنها از ناحیه خدا است البته این که از ناحیه خدا است نه اینکه بدون زحمت به این دانش رسیدند. بلکه سختی هایی که تحمل کردند و لیاقت هایی که از خودشان نشان دادند، این امکان و فرصت را فراهم کرد که از این دانش برخوردار بشوند. در زیارت فاطمه زهرا (س) می خوانید: فوجدک لما امتحنک صابره. خدا این ها را صابر یافت دید این ها می توانند در قبال مشکلات تحمل کنند این بود که این علوم را به این بزرگواران داد. بنابراین فکر نکنیم که ما چقدر زحمت می کشیم حالا 4 کلمه یاد می گیریم اما آنها بدون زحمت از علم گسترده ای برخوردار بودند! نه آن زحماتی که آنها کشیدند یک روزش معادل یک عمر ما. حالا ما هم باید به اندازه خودمان به اندازه ظرفیت خودمانزحمت بکشیم و البته که لا یکلف الله نفسا الا وسعها اما ما باید به اندازه همین وسعی که داریم، کوشش کنیم. البته باید دعا کرد که این وسع و توان، افزایش پیدا بکند.خلاصه این که بدون اجتهاد به معنای لغوی نمی شود به اجتهاد به معنای اصطلاحی رسید. خب زیاد طلبه ها به من مراجعه می کنند که من تازه طلبه شده ام چه کنم؟ من جواب می دهم که دستور رشد، دو کلمه بیشتر نیست؛ درس بخوان و گناه نکن همین! درس خواندن وقت می خواهد اما گناه نکردن وقت نمی خواهد. بعد می گوید حاج آقا نسخه ای ندارید که آدم زودتر به نتیجه برسد؟ می گویم متاسفانه اجتهاد قرص و کپسول ندارد! همه همین راه را رفته اند. البته اگر کسی همتش را داشته باشد و بیاید در این مسیر، کمکش می کنند.دقت کنید یک معیار من می گویم.
برای امور مختلف ما معیار نیاز داریم.برای شناخت وضعیت علمی هم معیار وجود دارد. شما وضعیت تحصیلی خودتان را با معیاری که الان می گویم بسنجید. اگر درس خواندن در حوزه هر روز که می گذرد هر سال که می گذرد از مقدمات می آیید به سطوح مقدماتی از آن جا به سطوح عالی از آن جا به درس خارج اگر هر روزی که می گذرد هر سالی که می گذرد هر مرحله ای که طی می شود احساس شما این است که نسبت به مرحله قبل و سال قبل و روز قبل درس ها، آسان تر شده است، بدانید که خوب دارید درس می خوانید مسیرتان درست است اگر احساس تان این است که سخت تر شده است، بدانید اشتباه دارید درس می خوانید و مسیر شما غلط است. کسی که خوب درس می خواند هر چه می آید بالاتر آسان تر می شود. درس آسان نمی شود ولی درس خواندن برای او آسان تر می شود. چون در واقع او آمادگی بیشتری پیدا می کند. البته نه به این معنا که به یک جایی می رسد که دیگر هیچ زحمتی نداشته باشد نه آن که نمی شود، همیشه زحمت دارد.
نکته دیگر داشتن انگیزه برای درس خواندن است. متأسفانه یکی از آفات طلبگی این است که طلبه انگیزه درس خواندن ندارد علی رغم این که امکانات زیاد شده و شرایط نسبت به گذشته برای طلبه ها بهتر شده است.امروز در اکثر حوزه ها به طلاب سه وعده غذا می دهند اما زمانی بوده در همین حوزه علمیه قم که بزرگان مراجع ما، نقل میکردند که در دوره طلبگی، هفته ای یک بار غذایی که سیر بشوند نمی خوردند. ما آن دوره را درک نکردیم ولی دوره خود من ، همیشه در حوزه همین گرفتاری تامین غذا را داشتیم. حالا نه به خاطر مساله مالی بلکه به خاطر اینکه وقت نداشتیم غذا درست کنیم کسی غذا نمی داد.
تا یک زمانی من یک هم حجره ای داشتیم که دکتر به او گفته بود که زیاد درس نخوان و یک مقدار به خودت برس. او غذا درست می کرد و وقتی او رفت من دیگر غذا نداشتم. مجبور بودم خودم درست کنم اما وقت نداشتم. درس هایم زیاد بود نمی رسیدم. یک چیزی را می ریختم در زودپز می گذاشتم روی یک چراغ نفتی. صبح می گذاشتم که ظهر بیایم و بخورم.شعله را کم می کردم که یک وقتی آتش نگیرد. می آمدم می دیدم که غذا نپخته است. از همان غذای نپخته، هر چی که قابل خوردن بود را می خوردم و بلافاصله بعد از غذا همان جا کنار سفره می افتادم وبرای یک نیم ساعتی بیهوش می شدم. بعد از نیم ساعت که به هوش می آمدم به سرعت می رفتم که به درس بعدی برسم. مثل امروز نبود که ساعات درسی فعال حوزه، شده است هشت صبح تا یازده ظهر. ما صبح و بعدازظهر، گاهی شب درس داشتیم.
یک روز که غذا نیم پز می شد، فردا شعله را زیاد می کردیم و غذا می سوخت. این دفعه هم باز آن چیزهایی که قابل خوردن بود را می خوردیم. یک روز سوخته یک روز نپخته!تازه وضع ما به مراتب از قبلی ها بهتر بود. نسل قبل ما که نان خشک می خوردند و تازه گاهی همان هم گیرشان نمی آمد. امروزه امکانات زیاد شده است و انگیزه گم. می گویند برای چی درس بخوانیم؟ به چه درد می خورد حاج آقا؟انشاء الله شما که از این ها نیستید، از آنهایی هستید که اهل زحمت هستید اهل درس هستید اهل کار هستید. همین که روز اول حوزه که خیلی ها هنوز در مسافرت هستند این همت را داشتید که به کلاس بیایید، نشانه انگیزه خوب شماست.
اما یک چیز مهم تری هست که ما امروز در این مساله هم مشکل داریم و آن این که انسان باید تلاش بکند، زحمت بکشد؛ اما توقع نداشته باشد کسی قدرش را بداند؛ توقع نداشته باشد کسی از او قدردانی بکند. شعار انبیاء علیهم السلام این بوده که ای مردم ما از شما اجری نمی خواهیم، اجر ما را خدا خواهد داد. این ها با مردم کاری نداشتند مردم قبول شان کنند یا نکنند، تشکر کنند یا اذیت کنند، اصلا برایشان مطرح نبوده است. این خیلی مهم است که ما دنبال جایگاه پیدا کردن نباشیم. یک عده می بیند که فلان کس امام جمعه شده است و به یک جایی رسیده است، فلانی منبری شده و وضعش خوب شده است و به این امید که الان بیاییم حوزه مشهور می شویم، بیایم حوزه به ثروت می رسیم، به مقام می رسیم و به این خیال ها وارد حوزه میشوند. در گذشته این آفت کمتر بود. حوزوی ها جایگاه سیاسی اجتماعی نداشتند. پست های دولتی و اینها را نمی توانستند اشغال کنند. حوزه آمدن یک نوع پشت پا زدن به دنیا بود. اما امروز این طوری نیستدنیا به حوزه رو کرده اشت.البته این خودش فی حد نفسه بد نیست اگر حوزه درست رفتار کند ولی رو کردن دنیا به حوزه متاسفانه باعث شده است یک عده از ما حوزوی ها دنیایی شدیم. طلبه هر چقدر با سواد باشد حتی اگر اعلم علمای زمان خودش باشد، اگر خدای نکرده گرفتار دنیا بشود، ضررش بیشتر از آن است که اصلاَ سواد ندارد. البته منظورم این نیست که از دنیا استفاده نکنیم. انبیا از دنیا استفاده می کردند و به نعمت های دنیا پشت نمی کردند. دین ما که با رهبانیت مخالف است.اما دنیا زده هم نباشیم.دنبال دنیا نباشیم. وقتی دنبال دنیا نبودی، البته دنیا دنبال تو می افتد همان تعبیری که در روایت است که دنیا مثل سایه می ماند دنبالش بروی فرار می کند و تو را دنبال خودش می کِشد و اگر به دنیا پشت کنی به دنبالت راه می افتد.
نکته پایانی این که چون مایل بودیم و هستیم که فرهنگ قرآنی را در حوزه توسعه بدهیم، در ده دقیقه از ابتدای کلاس، یک بحث قرآنی خواهیم داشت. البته تفسیر نه به آن معنای اصطلاحی علمی بلکه بیشتر به این معنا که چطور از قرآن برای زندگی خودمان در درجه اول الگو بگیریم و در درجه بعد بتوانیم از قرآن استفاده کنیم برای راهنمایی دیگران.
امیدوارم که سال پربرکتی پیش روی همه ما باشد و همه ما انشاءالله امسال احساس کنیم که بیشتر و بهتر توانستیم به وظیفه مان عمل کنیم.
و السلام و علیکم و رحمة الله و برکاته.
المجمع العالمي لأهل البيت عليهم السلام، منظمة غير حكومية وعالمية شيعية تعنى بنشر معارف أهل البيت عليهم السلام وترسيخ الوحدة الإسلامية والعمل على اكتشاف وتنظيم أتباع العترة الطاهرة (ع) وتعليمهم ودعمهم.
أنشئت المنظمة علي يد نخبة من الشيعة ويشرف عليها الولي الفقيه والمرجعية الشيعية العليا.
قد قامت المنظمة منذ تأسيسها بدور إيجابي في المستوي العالمي في ترسيخ أسس الوحدة بين مختلف المذاهب الإسلامية.