به همت مجمع جهانی اهل بیت(ع)؛ پاسخ تفصیلی و پژوهشی به "پرسش‌های فقهی کرونا"

در راستای پاسخگویی به سئوالات روزانه مردم، معاونت امور فرهنگی مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام اقدام به پاسخگویی تفصیلی و محققانه به سؤالات فقهی مربوط به کرونا نموده است.

متن کامل جزوه "پرسش های فقهی کرونا " با مقدمه حجت الاسلام والمسلمین «احمد احمدی تبار» قائم مقام دبیرکل و معاون امور فرهنگی مجمع جهانی اهل بیت(ع) به شرح زیر است:

 

1153a0f128683246865563213569ae3d_766.jpg

 

* مقدمه

پس از شیوع ویروس کرونا در داخل و خارج از کشور عده ای با شایعه پراکنی و ایجاد شبهه تلاش کردند تا با سخن و رفتار خود تعارضی بین علم و دین ایجاد کنند، در این میان برخی افراد با دفاع از طب اسلامی به دنبال نفی طب جدید هستند و از طرف دیگر افرادی می گویند قرنطینه کردن یا نشستن در خانه و نیامدن در اجتماع، کار تفرقه افکنانه شیطان است.گروهی نیز اقدام به ایجاد چالش می کنند و توصیه پزشکی برای کاهش حداقلی این بیماری واگیردار را مغایر با توصیه اسلام برای برقراری اجتماع و جماعت می دانند یا افرادی هستند که روحانیت و مرجعیت را متهم می کنند که اجازه نمی دهند روش های علمی برای مبارزه با ویروس کرونا پیاده شود. ایجاد شبهه نسبت به بزرگان و اندیشمندان یا آموزه های علمی و دینی همواره وجود داشته است از اهل علم در حوزه های علمیه و اساتید و پژوهشگران دانشگاه ها به ویژه آنان که دررشته های الهیات و مقوله های دینی تحقیق و مطالعه دارند، ضروری است در این عرصه ورود پیدا کنند و به شبهات موجود پاسخ دهند.

در این بین و در راستای پاسخگویی به سئوالات روزانه مردم، معاونت امور فرهنگی مجمع جهانی اهل بیت علیهم السلام اقدام به پاسخگویی به سئوالات فقهی مربوط به کرونا نموده است. این جزوه برای مبلغان دینی و روحانیون و فضلا تدوین شده است. امید است که بتواند در این عرصه تأثیر گذار باشد.

احمد احمدی تبار
قائم مقام دبیرکل و معاون امور فرهنگی

* پرسش های فقهی کرونا

اين جزوه بر اساس دروس خارج فقه آیت الله استاد «سید احمد خاتمی» تهيه شده است. البته در مواردی از مطالب فقهی آيت الله «كعبی» و آيت الله «قائينی» نیز استفاده شده كه البته در پي نوشت به آن اشاره شده است.

* اقسام مباحث فقهی کرونا

مباحث فقهی کرونایی بردو قسم است: 1. احکام تکلیفی کرونا 2. احکام وضعی کرونا

1 ـ احکام تکلیفی کرونا

- آیا واجب است بیماران کرونایی خود را قرنطینه کنند؟ (این سؤال اختصاص به بیماری ناشی از "کرونا ویروس" ندارد و شامل دیگر بیماری های مسری مانند "ایـدز" نیز می شود)؛
- حکم معاشرت غیرمبتلایان (اعم از نزدیکان و غیر آنها) با بیمار کرونایی (به طور کلی حکم صله رحم از نزدیک در ایام شیوع کرونا)؛
- رجحان یا عدم رجحان زیارت حرم ها در ایام کرونا؛
- حکم وضو و نماز بیماران کرونایی؛
- حکم وضو و نماز پرستاراران بیمار کرونایی؛
- حکم اقامه نماز جماعت در ایام شیوع کرونا؛
- حکم سفر در ایام شیوع کرونا؛
حکم روزه بیماران کرونایی؛
- حکم سفر حج در ایام شیوع کرونا؛
- حکم مصرف زکات برای مبارزه با بیماری کرونا؛
- حکم مصرف خمس برای مبارزه با بیماری؛
- حکم رعایت بهداشت فردی؛
- حکم توبه و استغفار و دعا برای رفع کرونا؛
- حکم نجاست الکل؛
- نحوه تجهیز میت کرونایی اعم از غسل و تکفین و دفن و جواز تیمم میت با امکان استفاده از دستکش؛
- آیا میت کرونایی را می توان غسل ارتماسی داد؟
- وظیفه دولت در این عرصه چیست؟

1 ـ 1 ـ حکم نماز و وضوی بیماران کرونایی

روشن است بیمار کرونایی مانند دیگر بیماران است، حساب جدایی ندارد. به عبارت دیگر مریض شدن به این بیماری سبب ساقط شدن تکلیف نمی شود. در صورتی که پزشک استعمال آب برای وضو را منع کند بیمار باید تیمم کند. سید یزدی در عروه الوثقی در شرایط وضو می فرماید: السابع: أن لا يكون مانع من استعمال الماء من مرض أو خوف عطش أو نحو ذلك- و إلا فهو مأمور بالتيمم و لو توضأ و الحال هذه بطل و لو كان جاهلا بالضرر صح و إن كان متحققا في الواقع و الأحوط‌ الإعادة أو التيمم : (العروة الوثقى - جماعة المدرسین، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج1، ص420-421.)

در ابتدا مرحوم سید میفرماید از شرایط استعمال آب برای وضو گرفتن مانعی اعم از مریضی، خوف عطش و مانند اینها) نداشته باشد. در این مسأله هیچ مناقشهای بیم فقها وجود ندارد و روایات بر آن دلالت می کند.
اختلافی بین فقها وجود دارد که در صورت ضرر، اگر وضو بگیرد آیا وضوی او باطل است؟ صاحب عروه در بخش دوم فتوای خود میفرماید آری وضو باطل است. بنابراین در صورتی که ضرر داشته باشد وضو بگیرد وضو باطل است. صحیحه محمد حلبی در این رابطه حکم وضو را بیان می کند. وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ وَ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ حُسَيْنِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ مُحَمَّدٍ الْحَلَبِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْجُنُبُ يَكُونُ مَعَهُ الْمَاءُ الْقَلِيلُ فَإِنْ هُوَ اغْتَسَلَ بِهِ خَافَ الْعَطَشَ أَ يَغْتَسِلُ بِهِ أَوْ يَتَيَمَّمُ فَقَالَ بَلْ يَتَيَمَّمُ وَ كَذَلِكَ إِذَا أَرَادَ الْوُضُوءَ. (وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج3، ص388، أبواب التیمم، باب25، ح2، ط آل البيت.)

سند روایت: روایت دو سند دارد که سند دوم آن هیچ اشکالی ندارد و لذا روایت صحیحه است و تمسک به آن از لحاظ فقهی هیچ مشکلی ندارد.

دلالت روایت: سوال می کند شخص جنب آب کمی همراه دارد اگر با آن غسل کند از تشنگی می میرد آیا غسل یا تیمم بکند؟ امام علیه السلام فرموند بلکه تیمم می کند و نیز اگر بخواند وضو بگیر تشنه می شود و چه بسا موجب هلاکت او شود باید تیمم کند. بیمار کرونایی نیز چون آب برای او ضرر دارد باید تیمم کند.

1 ـ 2 ـ نماز و وضوی پرستاران بیماران کرونایی چگونه است؟

مساله دیگر نحوه وضو و نماز پرستاران است. که در ساعات طولانی مجاز به تعویض لباس مخصوص خود نیستند. این مسأله دو صورت دارد:

1 ـ 2 ـ 1 ـ پرستار می تواند در ساعت و شیفت کاری لباس خود را تعویض کند

اگر پرستار می تواند در ساعت و شیفت کاری لباس خود را تعویض کند و برای نماز وضو بگیرد باید وضو بگیرد و نماز حود را با طهارت کامل انجام دهد.

1 ـ 2 ـ 2 ـ پرستار نمی تواند در ساعت و شیفت کاری لباس خود را تعویض کند

اگر در شرایط قرنطینه و بیمارستان وضو و تیمم ممکن نباشد از مصادیق فاقد الطهورین است. فاقد الطهورین اصطلاحی است فقهی و به مکلفی اشاره دارد که امکان طهارت با آب و تیمم را ندارد. در فقه حکم فاقد الطهورین بیان شده است؛ محقق حلی می فرماید:

من عدم الماء و ما يتيمم به لقيد أو حبس في موضع نجس قيل يصلي و يعيد و قيل يؤخر الصلاة حتى يرتفع العذر فإن خرج الوقت قضى و قيل يسقط الفرض أداء و قضاء و هو الأشبه. (شرائع الاسلام- ط استقلال، المحقق الحلي، ج1، ص40.)

بر طبق عبارت بالا، کسی که آب و آنچه که بشود با آن تیمم بکند را نداشته باشد (مثلا بخاطر اینکه در مکان نجس پاهای او را بسته یا حبس کرده باشند):

• یک قول این است که نماز را با بدون طهارت می خواند و بعد از وقت قضاء بکند

• قول دیگر: تا زمان رفع عذر و تمکن از وضو یا تیمم نماز را به تاخیر بیندازد. اگر تا آخر وقت تمکن حاصل نشود. با خروج وقت قضای آن را بخواند.

• قول سوم، - نظر مشهور و محقق حلی است- اداء و قضای نماز از او ساقط می شود. (صاحب جواهر می فرماید: و تبعه عليه جماعة ممن تأخر عنه كالعلامة في جملة من كتبه، و المحقق الثاني و غيرهما.جواهر الكلام، النجفي الجواهري، الشيخ محمد حسن، ج5، ص234. سید یزدی در عروه و کثیری از بزرگان هم نظر با او هستند؛ می فرماید: (مسألة 7): فاقد الطهورين يجب عليه القضاء ، و يسقط عنه الأداء و إن كان الأحوط الجمع بينهما.العروة الوثقى - جماعة المدرسین، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج3، ص62. علامه در منتهی المطلب این نظر را انتخاب کرده و شهید در کتاب البیان ، نیز این قول را انتخاب کرده است. مدارک الاحکام و نیز فتوای سید یزدی را گفته است.)
لازم به ذکر است هر مکلف باید در این مسأله به فتوای مرجع تقلید خود عمل کند.

1 ـ 3 ـ آیا می توان از زکات و خمس برای مبارزه با کرونا ویروس استفاده کرد؟

مساله دیگری مطرح است از مراجع تقلید سوال شده « هل یجوز مصرف الحقوق الشرعیة من الزکاة و الخمس فی توفیر الادوات الضروریة للحمایة من الانتقال العدوی من المصابین کالکفوف و الکمامات الطبیة و المواد المنظفة و کذالک الادویة و المستلزمات الاخری مما تمس الحاجة الیها من المکافحة هذا الوباء؟» آیا می شود زکات را صرف اداوات بهداتشی برای مقابله با ویروس مانند تهیه ماسک و دستکش و به اشخاص مبتلا بدهد. آیا جایز است؟

در جواب فرمودند:« لا مانع من ان یصرف من سهم سبیل الله من الزکاة و من سهم الامام من الخمس فی ذلک مع رعایة الضوابط الشرعیة» اشکال ندارد از خمس و زکات با رعایت ضوابط شرعیه مصرف کند و معنی ضوابط شرعیه این است که مستحقین دارای شرایط هستند.

مصرف زکات در آیه سوره توبه آمده است. خداوند می فرماید: ﴿إِنَّمَا الصَّدَقَاتُ لِلْفُقَرَاءِ وَ الْمَسَاكِينِ وَ الْعَامِلِينَ عَلَيْهَا وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِي الرِّقَابِ وَ الْغَارِمِينَ وَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ﴾
زکات به فقراء، مساکین، و کسانی که زکات را جمع آوری می کنند و کسانی که اگر به آنها زکات داده شود دل آنها متمایل به اسلام می شود، و برای آزادی برده ها و بدهکاران و فی سبیل الله داده می شود.

سوالی که مطرح می شود مراد از فی سبیل الله چیست؟

1 ـ 3 ـ 1 ـ مراد از سبیل الله: نظریه رایج در فقه اهل سنت

گرایش بسیاری از اهل سنت درباره سبیل الله، تمرکز بر روی جهاد است. در کتاب احکام السلطانیة ماوردی که شافعی مذهب است؛ می گوید: سهم سبیل الله تعالی و هم الغزاة یدفع الیهم من سهمهم قدر حاجتهم فی جهادهم. (الأحكام السلطانية، الماوردي، ج1، ص123.) و در کتاب احکام السلطانیة ابی یعلی، حنبلی مذهب است می گوید: اما سهم سبیل الله فهم الغزاة. (الأحكام السلطانية، ابن الفراء، أبو يعلى ، ج1، ص133.) بیشتر تاکید عامه بر این است که سبیل الله ظاهرا به رزمندگان اسلام اختصاص دارد. خداوند می فرماید:

ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفاً. (سبیله = سبیل الله)

البته برخی از عامه معنای وسیعتری را فهمیده اند و هر چیزی که مایه قرب به خداوند باشد را سبیل الله دانسته اند. از احمد حنبل نقل شده« لا یصرف منها فی الحج و به قال مالک و ابو حنیفه و الثوری و الشافعی، لان سبیل الله عند الاطلاق انما ینصرف الی الجهاد فان کان ما فی القرآن من ذکر سبیل الله انما ارید به الجهاد الا الیسیر».

1 ـ 3 ـ 2 ـ مراد از سبیل الله: نظریه رایج در فقه امامیه

گرایش امامیه درباره سبیل الله، شامل هر کار خیر عمومی است؛ اما کار خیر خصوصی مراد نیست. شیخ طوسی و بسیاری دیگر از فقهای شیعی در کتابهای خود چنین برداشتی را مطرح میفرمایند. (در الخلاف می-نویسد: سبیل الله یدخل فیه الغزاة فی الجهاد و الحاج، و قضاء الدبون عن الاموات و بناء القانطر و جمیع المصالح.الخلاف، الشيخ الطوسي، ج4، ص236. ودر مبسوط همین مطالب را می فرماید: و یدخل فی سبیل الله معونة الحاج و قضاء الدیون عن الحی و المیت و جمیع سبل الخیر المبسوط في فقه الإمامية، الشيخ الطوسي، ج1، ص252. و در کتاب الاقتصاد که از کتاب های فقهی مختصر شیخ طوسی است می فرماید: و فی سبیل الله هو الجهاد و یدخل فیه جمیع مصالح المسلمین. سید مرتضی در الانتصار می فرماید: و معنی فی سبیل الله الطریق الی الطریق الی ثوابه و الوصلة الی التقرب الیه الانتصار في انفرادات الإمامية، السيد الشريف المرتضي، ج1، ص224. ابن براج در المهذب می گوید: اما سبیل الله هو الجهاد و ما فیه من الصلاح للمسلمین مثل عمارة الجسور والقناطر و ما جری مجری ذالک. در مجمع البیان ذیل آیه و هو الجهاد بلاخلاف المهذب، القاضي ابن البراج، ج1، ص169. محقق در شرایع می فرماید: و فی سبیل الله هو الجهاد خاصة و قیل یدخل فیه المصالح کبناء القناطر و الحج و مساعدة الزائرین و بناء المساجد فهو الاشبه در مختصر النافع که مختصر شرایع الاسلام است؛ می گوید: کل ما کان قربة او مصلحة کالحج و الجهاد و بناء القناطر وقیل یختص بالجهاد. المختصر النافع في فقه الامامية، المحقق الحلي، ج1، ص59. ابن حمزه طوسی در کتاب الوسیلة می گوید: فی سبیل الله الجهاد والرباط والمصالح و سبیل الخیر الوسيلة، ابن حمزة الطوسي، ج1، ص128. علامه در القواعد می گوید: هو کل مصلحة کبناء القناطر و عمارة المساجد و اعانة الزیائرین و مساعده المجاهدین قواعد الأحكام، العلامة الحلي، ج1، ص350. در کتاب لمعه شهید اول می فرماید: و فی سبیل الله هو القرب کلها اللمعة الدمشقية، الشهيد الأول، ج، ص53. در کتاب الجمل و العقود می گوید: و هو الجهاد و ما جری مجراه. در من لایحضره الفقیه می گوید: و هو سبیل الله فی الجهاد. در کتاب اشارة السبق می گوید: و هو الجهاد الحق. سید یزدی در العروة الوثقی می فرماید: السابع: سبيل اللّه ، و هو جميع سبل الخير كبناء القناطر و المدارس و الخانات و المساجد و تعميرها، و تخليص المؤمنين من يد الظالمين و نحو ذلك من المصالح، كإصلاح ذات البين، و دفع وقوع الشرور و الفتن بين المسلمين، و كذا إعانة الحجّاج و الزائدين و إكرام العلماء و المشتغلين مع عدم تمكّنهم من الحجّ و الزيارة و الاشتغال و نحوها من أموالهم، بل الأقوى جواز دفع هذا السهم في كلّ قريةالعروة الوثقى، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج2، ص316.) برای توضیح این مبنا، به ذکر برخی مصادیق سبیل الله که در

کتاب های فقهی عالمان شیعه آمده بسنده میکنیم. دانشمندان فقه شیعه پرداخت زکات از سهم «فی سبیل الله» را در موارد زیر جایز شمرده اند:

• پرداخت حق الوکاله جهت دفاع از مظلوم در دادگاه (البته قدر متیقن از ظالم دستگاه ظلم است که یک عالم دینی یا غیر عالم دینی را دستگیر کرده، و برای دفاع در مقابل ظالم هزینه پرداخت حق الوکاله را ندارد. بنابراین شامل ظلم شخصی نمی شود.)

• از موارد سبیل الله اصلاح ذات البین است امام صادق علیه السلام به مفضل داد که اگر اختلاف و دعوای بین دو شیعه با صرف پول بر طرف می شود پول را برای حل دعوا مصرف کند. مفضل هم گفت که امام صادق علیه السلام پول را برای رفع اختلاف بین مومنین داده است.

• از دیگر موارد سبیل الله دفع شر و فتنه است.

• از مصادیق بارز سبیل الله کمک به حجاج و زائرین عتبات مقدسه است.

• از موارد سبیل الله اکرام علماء و طالبان علم است. البته در این دو مورد اخیر اگر تمکن مالی داشته باشند نمی توان از سبیل الله به آنها داد. (فی سبیل الله و لایبعد ان یکون هو المصالح العامة للمسلمین و الاسلام کبناء القناطر وایجاد الطرق و الشوارع و تعمیرها و ما یحصل به تعظیم الشعائر و علو کلمة الاسلام او دفع الفتن و المفاسد عن حوزه الاسلام بین القبیلتین من الملسمن و اشباه ذالک لا مطلق القربات کالاصلاح بین الزوجین و الوالد و الولد. تحرير الوسيلة، الخميني، السيد روح الله، ج1، ص338. مرحوم بروجردی می فرماید: اذا کانت من المصالح العامة الدینه و سید عبدالهادی شیرازی تعبیر به مصالح نوعةً می کند. لذا مصالح فردی نباید باشد. مرحوم حکیم می فرماید: لها نوع من الاهمیة الشرعیة. مرعشی می فرماید: الاولی تقییدها کونها من المصالح العامة. آیت الله فاضل لنکرانی می فرماید: مع کونها من المصالح العامة للاسلام والمسلمین و لایشمل المصالح الجزئیة کالاصلاح بین الزوج و الزوجة مثلا. اما سید در عروه می فرماید: بل الأقوى جواز دفع هذا السهم في كلّ قرية.)

بنابراین کار های خیر دو جور است یکی کار های خیر فردی و کار های خیر جمعی است و مبارزه با کرونا و اعطای ماسک و دستکش از مصالح نوعیه است یعنی خیر آن به سایر افراد هم میرسد و اختصاص به شخص خاصی ندارد زیرا اگر به او ماسک ندهند موجب سرایت بیماری به دیگران می شود. آیت الله سیستانی نیز تصریح به جواز دارند بخاطر همین مبنا است که از مصالح عمومی است. بنابراین مهار کردن این ویروس از مصالح عمومی است و شامل ضد عفونی کردن مسجد و مصلاهای نماز جمعه به ویژه جلسات مذهبی می شود و نیز شامل امکانات بهداشتی که در اختیار نمازگزاران قرار داده شود.

البته فقهای شیعه با استناد به روایات معصومین (علیهم السلام) به چنین فتوایی رسیدهاند. ما در اینجا جهت رعایت اختصار از ذکر دلایل این فتوا پرهیز میکنیم و خوانندگان را به منابع فقهی و روایی ارجاع میدهیم. (برای نمونه نک: وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج9، ص211-212، أبواب المستحقین، باب1، ح7، ط آل البيت. و وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج9، ص290، أبواب المستحقین للزکاة و وقت التسلیم و النیة، باب42، ح1، ط آل البيت. و وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج9، ص290، أبواب المستحقین للزکاة و وقت التسلیم و النیه، باب42، ح2، ط آل البيت. و الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج2، ص209. و الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج1، ص539.)

1 ـ 3 ـ 3 ـ آیا میتوان زکات مالی برای مبارزه با کرونا را به نیازمندان غیر شیعه پرداخت کرد؟

مرحوم صاحب عروه پرداخت زکات به نیازمندان غیرشیعی از سهم «فی سبیل الله» را تحت شرایطی اجازه میدهد. ایشان می فرماید:

الأول: الإيمان فلا يعطى للكافر بجميع أقسامه و لا لمن يعتقد خلاف الحق من فرق المسلمين حتى المستضعفين منهم إلا من سهم المؤلفة قلوبهم و سهم سبيل الله في الجملة و مع عدم وجود المؤمن و المؤلفة و سبيل الله يحفظ إلى حال التمكن‌ . (العروة الوثقى - جماعة المدرسین، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج4، ص124.)

زکات به اقسام کافر داده نمی شود. نیز به فرقه های منحرف و حتی مستضعفین آنها نمی-توان زکات پرداخت کرد مگر از سهم مولفة قلوبهم (یعنی برای متمایل کردن اشخاص به اسلام) که میتوان به آنها زکات داد. اما سهم سبیل الله را در صورتی میتوان که نیازمند شیعی وجود نداشته باشد.

محقق خویی می فرماید در صورتی میتوان از سهم سبیل الله برای غیر مومن پرداخت کرد که مصلحت شیعیان در آن باشد. (كما إذا كان الصرف على غير المؤمن لمصلحة المؤمن فيكون هو في الحقيقة من الصرف على المؤمن فتدخل في النصوص المتقدّمة، و أمّا من دون ملاحظة ذلك، فلا يجوز الصرف، لإطلاق النصوص المانعة. موسوعة الامام الخوئي، الخوئي، السيد أبوالقاسم، ج24، ص135.) دلیل اختصاص این سهم به شیعه برخی روایات امامان معصوم است که ما از ذکر آن پرهیز میکنیم تا خواننده از طرح مباحث تخصصی رنجیده نشود. (برای نمونه نک: وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج9، ص216، أبواب المستحقین للزکاة و وقت التسلیم و النیة، باب3، ح1، ط آل البيت. و وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج9، ص216، أبواب المستحقین للزکاة و وقت التسلیم و النیة، باب3، ح2، ط آل البيت.)

1 ـ 3 ـ 4 ـ آیا میتوان از سهم خمس برای مبارزه با کرونا استفاده کرد؟

در باره خمس، حاکم یا مرجع تقلید باید اجازه بدهد. مکلف نمی تواند بدون اجازه مرجع تلقید خمس را مصرف مبارزه با ویروس کند.

1 ـ 3 ـ 5 ـ آیا میتوان از موقوفات برای مبارزه با کرونا استفاده کرد؟

استفاده از موقوفات و درآمد آنها متوقف بر نظر واقف است یعنی باید دید که واقف عین موقوفه را در نظر گرفته که برای چه مواردی خرج بشود بنابراین از موقوفات مساجد و مانند اینها را نمی توان در مبارزه با ویروس خرج کرد.

1 ـ 4 ـ آیا حج در ایام شیوع کرونا واجب است؟

اگر در موسم حج ویروس کرونا هنوز شایع باشد. با شرایطی که این بیماری دارد که سریع منتقل می شود موجب تهدید جان شخص می شود، آیا می تواند به حج رفت؟ در اینجا مسأله دو صورت دارد:

1 ـ 4 ـ 1 ـ دولت سعودی اجازه ورود حجاج را نمی دهد

در این صورت بحثی نسیت که چون راه بسته است وجوب حج ساقط می شود.

1 ـ 4 ـ 2 ـ دولت سعودی اجازه ورود حجاج را می دهد

اگر دولت عربستان روادید بدهد و راه را باز باشد در این صورت آیا جایز است به حج برود؟

معلوم است که حج مشروط به استطاعت است. خداوند می فرماید: و لله علی الناس حج البت من استطاع الیه سبیلاً (سوره آل عمران، آیه 97.)
آیه شریفه صریح در شرط استطاعت است و فقهاء نیز گفته اند برای وجوب حج، استطاعت شرط است.

صاحب عروه وجوب حج را مشروط به شرایطی می داند، مانند

• استطاعت بدنی، (یعنی اگر توان انجام حج را نداشت و یا برای او حرج داشت)

• استطاعت زمانی (یعنی فرصت داشته باشد مناسک را انجام بدهد).

سپس ایشان می فرماید: و يشترط أيضا الاستطاعة السربية بأن لا يكون في الطريق مانع لا يمكن معه الوصول إلى الميقات أو إلى تمام الأعمال و إلا لم يجب و كذا لو كان غير مأمون بأن يخاف على نفسه أو بدنه أو عرضه أو ماله و كان الطريق منحصرا فيه أو كان جميع الطرق كذلك . (العروة الوثقى - جماعة المدرسین، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج4، ص416.)

بر طبق عبارت بالا از شرایط وجوب حج باز بودن مسیر است یعنی مانعی برای انجام مناسک نباشد و نیز اگر از سلامت جان و مال و عرض خود در امان نباشد حج بر او واجب نیست. بنابراین اگر بخاطر بیماری کرونا ویروس نتوان اعمال را تمام کند حج بر او واجب نیست. خوف گرفتاری به این بیماری نیز وجوب حج را ساقط می کند و اگر برای شخصی خطر عقلائی بیماری به ویروس کرونا باشد حتی اگر دولت عربستان روادید صادر کند نباید اقدام به این مسیر بکند. (برای ملاحظه روایات این مسأله، نک: وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج11، ص34، أبواب وجوب الحج وشرایطه، باب8، ح4، ط آل البيت. و وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج11، ص35، أبواب وجوب الحج وشرائطه، باب8، ح7، ط آل البيت.)

1 ـ 5 ـ آیا تجهیز میت کرونایی (غسل، حنوط، کفن) واجب است؟

از مراجع تقلید چنین سوال شده:

«المسلم المتوفی بهذا المرض هل یجب تغسله غیره من الاموات او انه یکفی ان یُیَممه و ماذا اذا لم تسمح السلطات باجراء التیمم علیه حیث تضعه الملاکات الطبیة فی کیس خاص مع مواد کیمیاویة حافلة و تمنع من فتح الکیس قبل الدفن؟»
در مورد حنوط دادن میت کرونایی نیز سوال شده است.

«اذا لم یتیسر تحنطیه بامساس مساجده السبعه بالکافور فهل له بدیل یعمل به؟»

درباره تکفین میت کرونایی سؤال شده:

«هل یجب تکفینه بالاثواب الثلاثه، و ماذا اذا لم تسمح السلطات بفتح الکیس الذی یغطی به لیکفن به؟»

درباره دفن در تابوت پرسده شده:

«فی بعض البلدان غیر الاسلامیة یتم حرق جثث المتوفین بالکورونا فهل یجوز السماح بحرق جثة المسلم ام یجب علی اهله الممانعة منه اذا وسعهم ذالک؟»

درباره آتش زدن میت پرسیده شده:

«ما حکم وضعه فی صندوق و دفن الصندوق فی الارض؟»

1 ـ 5 ـ 1 ـ غسل میت کرونایی

سوال- در روایات درباره تغسیل میت چنین وارده شده است: « اغلسه بماءٍ و صدر» یا « اذا اردت غسل المیت فضعه علی المغتسل» یا « یغسل المیت ثلاث غسلات»، آیا اگر میت در وسیله ای قرار گیرد و توسط غسل دهنده کنترل شود. و به بوسیله آن میت را بر روی مغتسل قرار دهند. و بوسیله آن آب را قطع و وصل کنند و بر روی میت بریزد و بوسیله آن آب را به جاهای مختلف بدن برساند. غسل میت صیح است؟ آیا روایات مباشرت ید را شرط کرده اند یا شرط نکرده اند؟

پاسخ اجمالی: کیفیت غسل میت با غسل مس میت و دیگر غسل ها متفاوت نیست بلکه کیفیت آنها یکی است. در غسل های متعارف مانند غسل جنابت مهم رساندن آن به بدن است و دست کشیدن به میت شرط نیست.

پاسخ تفصیلی: سید یزدی در عروه می فرماید:

يجب اليقين بوصول الماء إلى جميع الأعضاء فلو كان حائل وجب رفعه، و يجب اليقين بزواله مع سبق وجوده، و مع عدم سبق وجوده يكفي الاطمئنان بعدمه بعد الفحص . (العروة الوثقى - جماعة المدرسین، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج1، ص529.)

برطبق عبارت بالا واجب است در رسیدن آب به بدن مانعی در غسل نباشد. یعنی صرف مانع نبودن کافیست که غس صحیح باشد و هیچ فقیهی نگفته است که برای صحت غسل میت، تماس دست با بدن میت شرط است. لذا در جای دیگر عروه می فرماید: يجوز الغسل تحت المطر و تحت الميزاب ترتيباً (العروة الوثقى - جماعة المدرسین، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج1، ص531.). یعنی میتوان زیر ناودان و زیر باران ایستاد و غسل انجام داد.

امام راحل در پاسخ به یک استفتاء تصریح می کنند، دست کشیدن لازم نیست:

سوال- در غسل واجب با توجه به اينكه امروزه از دوش آب در حمامها استفاده مى‌شود گاه فرد موفق بشستن همه نقاط بدنش با دست نمى‌شود با اينكه آب به تمام نقاط بدنش رسيده است آيا اين چنين غسلى صحيح است؟

جواب: دست كشيدن لازم نيست و چنانچه آب به تمام عضو برسد با نيت غسل كفايت مى‌كند. (موسوعة الإمام الخميني 32 الى 41 (استفتائات امام خمينى( س))، الخميني، السيد روح الله، ج1، ص219.)

برای ملاحظه روایاتی که این حکم از آن استنباط میشود به منابع تخصصی فقه مراجعه فرمایید. (برای نمونه نک: وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج2، ص479، أبواب غسل المیت، باب2، ح1، ط آل البيت. و وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج2، ص480، أبواب غسل المیت، باب2، ح3، ط آل البيت. ووسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج2، ص481، أبواب غسل المیت، باب2، ح4، ط آل البيت.)

بنابراین به نظر می رسد میت کرونایی را باید غسل بدهند و اگر ممکن نبود باید تیمم بدهند.

اما بحثی که در اینجا مطرح می شود. آیا باید با دست میت یا با دست شخص زنده و تیمم دهنده تیمم داده شود؟

1 ـ 5 ـ2 ـ تیمم میت کرونایی

دو صورت برای تیمم میت متصور است؛ یکی آنکه شخص زنده و تیمم دهنده با دست های خود او را تیمم دهند یعنی دست خود را به خاک بزند و بر پیشانی و پشت دست میت بکشد. دیگر آنکه با دست های میت او را تیمم دهند یعنی دست های میت را بر خاک بزنند.

سید یزدی در عروه الوثقی مساله آن را ذکر کرده است و صورت نخست را بر می گزیند:

مسألة 11: يجب أن يكون التيمم بيد الحيّ لا بيد الميِّت و إن كان الأحوط تيمم آخر بيد الميِّت إن أمكن . (العروة الوثقى - جماعة المدرسین، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج2، ص52.)

حدود نوزده فقیه از جمله آنها مرحوم بروجردی و برخی مراجع معاصر (اذا لم یتسیر تغسلیه لخوف انتقال العدوی منه فان تیسر ان یتیمم بید الحی و لو مع استعماله للحفاظات یتعین ذلک.) همین فتوا را پذیرفته اند. یعنی با دست شخص زنده تیمم داده شود.

اما حدود نوزده فقیه دیگر که از جمله آنها امام راحل است، می فرمایند تیمم با دست میت، صحیح است.

مبنای اختلاف فتواها روایاتی که فقهاء به آنها استناد کرده اند. (وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج2، ص513، أبواب غسل المیت، باب16، ح3، ط آل البيت.) و نیز استدلال شده که تیمم متقوم به ضرب الیدین علی الارض است لذا باید دست های میت به زمین زده شود و اگر این کار را شخص زنده انجام دهد تیمم صورت نگرفته است.

اگر مسولین اجازه خارج کردن جنازه از کیسه را ندهند چه باید کرد؟ در جواب گفته شده میت کرونایی در این فرض، بدون غسل و تیمم دفن می شود. (فلو لم یتیسر ذالک او منعت منه السلطات المختصة دفن بلا غسل و لاتیمم.)

1 ـ 5 ـ3 ـ تکفین میت کرونایی

سوال:هل یجب تکفینه بالاثواب الثلاثه و ما اذا لم تسمح السلطات بفتح الکیس الذی یغطی به لیکفن بها؟ آیا بیمار کرونای باید به سه لباس کفن کرد؟ و در صورتی که مسئولان اجازه تکفین میت کرونایی را ندهند تکلیف چیست؟

پاسخ: مشهور بین فقهای شیعه وجوب تکفین میت به کفنهای سهگانه است.(العروة الوثقى - جماعة المدرسین، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج2، ص62-63.)

تکفین میت مسلمان واجب کفایی است. فرق نمی کند میت مسلمان مرد، یا زن یا طفل صغیر باشد. و حتی یک فقیه در این حکم مخالفت نکرده است. معنی وجوب کفایی این است که خداوند می خواهد میت مسلمان کفن بشود و اگر یک نفر اقدام به آن کند از دیگران ساقط می باشد. کفن میت مسلمان باید با سه قطعه باشد قطعه اول مئزر به معنی لنگ است. واجب است لنگ از ناف تا زانو باشد. بهتر است از سینه تا قدم میت باشد. قطعه دوم، پیراهن که از شانه ها تا ساق باشد و مستحب است تا قدم های میت باشد. قطعه سوم ازار است که تمام بدن میت را بپوشاند. این مقدار از کفن میت مسلمان، معروف بین فقهای شیعه است.

دلیل مشهور بیست ویک روایت است. در برخی روایات به یک قطعه و در برخی دیگر به دو قطعه تکیه شده است. ولی اینکه باید سه قطعه باشد روایت محمد بن مسلم دلالت بر آن می کند. (برای نمونه نک: وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج3، ص6، أبواب التکفین، باب2، ح2، ط آل البيت. و وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج3، ص8، أبواب التکفین، باب2، ح7، ط آل البيت. و وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج3، ص8، أبواب التکفین، باب2، ح7، ط آل البيت. و وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج3، ص8، أبواب التکفین، باب2، ح10-9، ط آل البيت. و وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج3، ص9، أبواب التکفین، باب2، ح12، ط آل البيت. و وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج3، ص10، أبواب التکفین، باب2، ح13، ط آل البيت. و وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج3، ص11، أبواب التکفین، باب2، ح17، ط آل البيت.)

اما در مورد میت کرونایی در جاهایی که نگران انتشار ویروس هستند و توجه به مسائل شرعی نمی شود اجازه تکفین داده نمیشود و فقط میت را در کیسه قرار می دهند و دفن میکنند. در چنین مواردی اگر امکان داشته باشد( اجازه بدهند) از روی کیسه کفن شود باید از روی کیسه کفن کنند اضافه بر آن در روایات وجوب تکفین گفته شده اما اینکه حتما باید بین بدن میت و کفن حائلی مانند کیسه نباشد اشاره ای به آن نشده است. و اگر امکان تکفین با یک قطعه باشد به دلیل قاعده میسور (ما لایدرک کله لا یترک کله-) با همان یک قطعه کفن کنند. گرچه فرض عدم امکان تکفین در روایت گفته نشده ولی سید در عروه متعرض آن شده است.

و إن لم يتمكن من ثلاث قطعات يكتفى بالمقدور و إن دار الأمر بين واحدة من الثلاث تجعل إزارا و إن لم يمكن فثوبا و إن لم يمكن إلا مقدار ستر العورة تعين و إن دار بين القبل و الدبر يقدم الأول‌ . )العروة الوثقى - جماعة المدرسین، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج2، ص63-64.)

اگر بین سه قطعه فقط امکان کفن با یک قطعه باشد با ازار کفن کند و اگر آن هم ممکن نباشد با ثوب کفن کند و اگر به مقدار ستر عورت ممکن باشد به همان اکفتا کند و اگر فقط امکان کفن کردن عورت جلو باشد به آن اکتفا کند.
فلسفه کفن در روایت فضل بن شاذان برای این است که عورت او مکشوف نشود لذا جناب سید می فرماید اگر فقط به مقدار عورت یا قبل باشد باید آن را کفن کند. (مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي الْعِلَلِ وَ فِي عُيُونِ الْأَخْبَارِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ: إِنَّمَا أُمِرَ أَنْ يُكَفَّنَ الْمَيِّتُ- لِيَلْقَى رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ طَاهِرَ الْجَسَدِ وَ لِئَلَّا تَبْدُوَ عَوْرَتُهُ لِمَنْ يَحْمِلُهُ أَوْ يَدْفِنُهُ. وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج3، ص5، أبواب التکفین، باب1، ح1، ط آل البيت.)
یکی از مراجع تقلید درباره میت کرونایی همین فتوا را داده است« یجب تکفینه بالاثواب الثلاثة و لو من فوق الکیس و لو لم یتیسر تکفینه بها جمیعاً فلیکفن بالمتیسر منها کالازار الذی یغطی تمام البدن»

1 ـ 5 ـ4 ـ حنوط میت کرونایی

حنوط عبارت از کافور است و تحنیط، مسح کافور بر بدن میت است. مسح به معنی مالیدن کافور بر مواضع سجده است، نه گذاشتن کافور بر بدن. مقداری بر پیشانی و بر کف دو دست او و مقداری بر دو زانو و بر دو انگشت ابهام پا و مستحب است . (و هو مسح الكافور على بدن الميت يجب مسحه على المساجد السبعة و هي‌ الجبهة و اليدان و الركبتان و إبهاما الرجلين و يستحب إضافة طرف الأنف إليها أيضا : العروة الوثقى - جماعة المدرسین، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج2، ص79.) روی بینی و زیر بغل و دیگر مفاصل بدن مانند باطن قدم و هر موضعی که بوی بد داشته باشد. زمان حنوط بعد از غسل است آری قبل تکفین و بعد از غسل جایز است.

همه فقهاء در وجوب حنوط متفق القول هستند، فقط مقدس اردبیلی در وجوب آن توقف کرده است.

سوال شده است اگر وجوب حنوط ممکن نباشد، بدلی برای آن وجود دارد؟

س- اذا لم یتیسر تحنطیه بامساس مساجده السبعة بالکافور فهل له بدیل یعمل به؟

جواب- در روایات بدیلی برای کافور در صورتی که تحنیط ممکن نباشد ذکر نشده است. در این صورت تکلیف دیگری بر عهده نیست.

1 ـ 5 ـ5 ـ سوزاندن میت کرونایی

س- در برخی بلاد غیر اسلامی برای جلوگیری از انتشار ویروس جنازه میت کرونایی را می سوزانند. اگر از اولیای میت مسلمان جازه خواستند برای جلوگیری از انتشار ویروس میت کرونایی آن را بسوزانند آیا جایز است اجازه بدهند؟ و اگر بتوانند مانع سوزاندن بشوند آیا ممانعت لازم نیست؟

جواب- حرق و سوزاندن میت مسلمان بی حرمتی به آن است. باید ممانعت کنند و نگذارند میت مسلمان را بسوزانند و اگر نتوانستند ممانعت کنند تکلیفی بر عهده آنها نخواهد بود. خداوند می فرماید: لایکلف الله نفساً الا وسعها. قدرت شرط عمومی تکفین است. بنابراین در تجهیز میت مسلمان ضوابط شرعی رعایت بشود.

سید یزدی در عروه میفرماید: لا يجوز دفن المسلم في مثل المزبلة و البالوعة و نحوهما ممّا هو هتك لحرمته. (العروة الوثقى - جماعة المدرسین، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج2، ص116.) دفن میت در جایی که موجب هتک حرمت میت بشود جایز نیست مانند دفن در محل زباله و چاه. سوزندان میت مسلمان حرام است. لذا باید اولیاء میت در صورت امکان مانع این بی حرمتی بشوند.

1 ـ 5 ـ6 ـ دفن میت کرونایی با تابوت

پرسش- دفن میت کرونایی همراه با تابوت چه حکمی دارد؟

جواب- از احکام میت، وجوب دفن او است. سید در عروه می فرماید:

يجب كفاية دفن الميّت بمعنى مواراته في الأرض، بحيث يؤمن على جسده من السباع و من إيذاء ريحه للناس. (العروة الوثقى - جماعة المدرسین، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج2، ص112.)

دفن میت واجب کفایی است. دفن به معنی پنهان کردن میت در زمین است به گونهای که از درندگان در امان باشد و بوی جنازه موجب اذیت مردم نشود.

دلیل وجوب دفن، مسلم بودن آن نزد همه مسلمانان است. یک نفر با آن مخالفت نکرده است. بنابراین وجوب دفن میت مسلمان از مسلماتی که هیچ گونه شک و شبهه ای ندارد و حتی نیازی به استدلال ندارد. البته روایاتی هم درباره آن وارد شده است. اما به عنوان تیمن و تبرک یک روایت را نقل می کنیم.

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَبِي مَرْيَمَ الْأَنْصَارِيِّ عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ قَالَ: الشَّهِيدُ إِذَا كَانَ بِهِ رَمَقٌ غُسِّلَ وَ كُفِّنَ وَ حُنِّطَ وَ صُلِّيَ عَلَيْهِ وَ إِنْ لَمْ يَكُنْ بِهِ رَمَقٌ كُفِّنَ فِي أَثْوَابِهِ. (وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج2، ص506، أبواب غسل المیت، باب14، ح1، ط آل البيت.)

شهید اگر هنوز جان در بدن داشته باشد. بعد از انتقال در پشت جبهه جان بدهد باید غسل داده شود و نیز باید کفن، تحنیط و بر او نماز خوانده بشود. اما اگر رمق نداشته باشد و در معرکه جان بدهد و شهید بشود با همان لباس رزم کفن می شود یعنی لباس های او کفن او می شود نیازی به کفن ندارد.

آنچه در دفن میت واجب است دفن او در زمین است و نحوه دفن در تابوت بودن یا نبودن خصوصیتی ندارد. اری لازم است واجبات دفن رعایت شود، او را به سمت راست بدنش بخوابانیم، (يجب كون الدفن مستقبل القبلة على جنبه الأيمن بحيث يكون رأسه إلى المغرب و رجله إلى المشرق، و كذا في الجسد بلا رأس، بل في الرأس بلا جسد، بل في الصدر وحده، بل في كلّ جزء يمكن فيه ذلك: العروة الوثقى - جماعة المدرسین، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج2، ص113.) و صورت او بر تابوت گذاشته شود. اگر فقط در تابوت گذاشته شود بدون دفن آن و خاک بر آن نریزند جایز نیست در تابوت گذاشته شود چون در این صورت دفن صدق نمی کند.

1 ـ 6 ـ آیا روزه در شرایط شیوع کرونا ویروس در جامعه ساقط می شود؟

می گویند چون در حالت بیماری کرونا آب بدن کم می شود و حنجره خشک می شود و از برخی پزشکان نقل کرده اند که لازم نیست روزه بگیرند.

البته از برخی پزشکان معروف اطلاعیه ای منتشر شده که روزه برای افراد سالم باعث تقویت سیستم دفاعی بدن می شود. پزشکان متخصص و متعهد گفتند روزه گرفتن سبب افزایش مقاومت بدن می شود. روایت« صوموا تصحوا» (روزه بگیرید تا سلامت باشید.) که تجربه پزشکی دیروز و امروز آن را تایید می کند. دکتر مرندی رئیس فرهنگستان علوم پزشکی کشور نامه ای به مراجع تقلید ارسال کرده است. مضمون نامه او آنستکه روزه سبب مقاومت در برابر ویروس می شود و در نتیجه سبب ابتلای افراد سالم به بیماری کرونا ویروس نمیشود. البته افرادی که از پیش مرض های زمینه ای دارند به پزشک مراجعه می کنند و با نظر او وظیفه خود را مشخص می کنند.

به هر حال در برخی فروض روزه ساقط می شود و در غیر آن باید روزه بگیرد. سید یزدی می فرماید: یکی از شرایط صحت صوم نداشتن مریضی مضر است.

السادس: عدم المرض أو الرمد الذي يضرُّه الصوم لإيجابه شدّته أو طول برئه أو شدّة ألمه أو نحو ذلك سواء حصل اليقين بذلك أو الظنّ بل أو الاحتمال الموجب للخوف بل لو خاف الصحيح من حدوث المرض لم يصحُّ منه. (العروة الوثقى - جماعة المدرسین، الطباطبائي اليزدي، السيد محمد كاظم، ج3، ص615.)

برای روزه گرفتن مکلف نباید مرض یا درد چشم که روزه گرفتن آن را تشدید یا مدت درمان را طولانی می کند یا سبب درد زیاد شود داشته باشد. خواه یقین یا ظن به مریضی داشته باشد. بلکه احتمال عقلایی که موجب ترس از مریضی و نیز شخص سالم از مریض شدن بترسد روزه گرفتن او صحیح نخواهد بود و باید قضای آن را بگیرد.

قبل از روایات آیه شریفه حکم روزه سخص بیمار را گفته است.

فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ (سوره بقره، آیه 184.)

از این آيه استفاده می شود بر شخص مریض روزه گرفتن واجب نیست و تکلیف به وجوب ندارد. (برایت أیید این برداشت نک: وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج10، ص224، أبواب من یصح منه الصوم، باب22، ح1، ط آل البيت.) اگر بخواهد روزه بگیرد روزه او بدون امر و فرمان الاهی بوده و عبادت بدون امر و فرمان الاهی صحیح نیست. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در چهارم ماه مبارک رمضان در جریان فتح مکه سال هشت هجرت، وقتی که از مدینه بیرون رفتن و به حد ترخص رسیدند فرمودند مسافر شدیم و دستور داد قدحی از آب برای ایشان بیاورند و از آن آب خورد. به پیامبر خبر دادند عده ای افطار نکردن و در حال سفر روزه ماندند پیامبر آنها العصاة نام نهاد یعنی گناهکاران هستند. به عبارت دیگر روزه ای که بدون امر پیامبر باشد حرام و گناه است.

بنابراین شرط صحت صوم سلامت از مرض است و دلیل آن آیه شریفه است. البته مراد مرضی است که روزه گرفتن سبب دیر خوب شدن یا شدت آن شود. درآیه شریفه گرچه بیان نکرده چه مرضی وجوب روزه گرفتن را برمیدارد اما از روایات به خوبی استفاده می شود مرضی که روزه گرفتن موجب تشدید آن می شود واجب نیست.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ (عَنْ شُعَيْبٍ) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا حَدُّ الْمَرِيضِ إِذَا نَقِهَ فِي الصِّيَامِ فَقَالَ ذَلِكَ إِلَيْهِ هُوَ أَعْلَمُ بِنَفْسِهِ إِذَا قَوِيَ فَلْيَصُمْ. (وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج10، ص219، أبواب من یصح منه الصوم، باب20، ح3، ط آل البيت.)

امام علیه السلام در حدی مریضی که می تواند روزه نگیرد می فرماید آن مرضی که او را ضعیف کرده است. پس هر مرضی مانع روزه گرفتن نیست.

وَ بِالْإِسْنَادِ عَنْ يُونُسَ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ مَا حَدُّ الْمَرَضِ الَّذِي يَجِبُ عَلَى صَاحِبِهِ فِيهِ الْإِفْطَارُ كَمَا يَجِبُ عَلَيْهِ فِي السَّفَرِ وَ مَنْ كانَ مَرِيضاً أَوْ عَلى سَفَرٍ قَالَ هُوَ مُؤْتَمَنٌ عَلَيْهِ مُفَوَّضٌ إِلَيْهِ فَإِنْ وَجَدَ ضَعْفاً فَلْيُفْطِرْ وَ إِنْ وَجَدَ قُوَّةً فَلْيَصُمْهُ كَانَ الْمَرَضُ مَا كَانَ. (وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج10، ص220، أبواب من یصح منه الصوم، باب20، ح4، ط آل البيت.)

مراد از ضمیر در« سالته» که سماعه از او سئوال می کند، امام کاظم علیه السلام است. بنابراین مرضی که ربط به صوم دارد که روزه گرفتن سبب مریض شدن را شدن مریضی بشود.

وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَسْأَلُهُ مَا حَدُّ الْمَرَضِ الَّذِي يُفْطِرُ فِيهِ صَاحِبُهُ وَ الْمَرَضِ الَّذِي يَدَعُ صَاحِبُهُ الصَّلَاةَ (مِنْ قِيَامٍ) قَالَ بَلِ الْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ وَ قَالَ ذَاكَ إِلَيْهِ هُوَ أَعْلَمُ بِنَفْسِهِ. (وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج10، ص220، أبواب من یصح منه الصوم، باب20، ح5، ط آل البيت.)

سند روایت درست است. امام علیه السلام روزه ای که برای مریضی ضرر داشته باشد موجب سقوط وجوب روزه می شود.

بنابراین از مجموع روایات استفاده می شود مرضی که روزه گرفتن سبب تشدید آن یا دیر خوب شدن می شود و یا حتی مرضی که روزه سبب پدید آمدن آن می شود.

اکثر فقهاء می گویند خوفی که با روزه گرفتن، ضرر را محقق می کند، احتمالی است که مردم به آن اعتنا می-کنند. برخی فقهاء گفته اند خوف به صورت یقین یا ظن باشد نه احتمال. شهید در دروس ج 1 ص 271 تصریح کرده احتمال کافی نیست ولی آنچه از ادله فهمیده می شود و اکثر گفته اند، خوف عقلائی است که اگر چنین باشد تکلیف روزه ساقط می شود.

بنابراین حکم روزه گرفتن بر اساس آیه شریفه ﴿و من کان مریضا او به اذاً او علی سفرٍ فعدةٌ من اُخَر﴾ (سوره بقره، آیه 185.)، اگر کسی مریض باشد یا آنکه روزه گرفتن موجب اشتداد مرض یا دیر خوب شدن آن بشود نباید روزه بگیرد چنین روزه ای امر ندارد و گرفتن آن هم صحیح نیست.

لازم به ذکر است اطلاقات قرآن مانند قانون اساسی و کلیات است نمی توان در جزئیات به آن استشهاد کرد. بنابراین نمیتوان گفت چون در آیه مریضی به صورت مطلق آمده (بین ضرر داشتن و ضرر نداشتن تفاوتی قائل نشده) بنابراین با اندک مریضی میتوان روزه را افطار کرد. به علاوه، روشن است که هر مرضی مراد قرآن نیست و عقل این را درک می کند. روایاتی که در بالا نقل کردیم تشخیص مریضی را به عهده شخص قرار داده است.

1 ـ 6 ـ 1 ـ چند نکته در رابطه با روزه

1. روزه حکم فردی است و نمی توان بخاطر مریضی یک یا چند نفر گفته شود دیگران روزه نگیرد.

2. روزه گرفتن تکلیف روزانه است یعنی وضعیت هر روز خود را باید ملاحظه کند آیا بخاطر مریضی می تواند روزه بگیرد یا نمی تواند؟ اگر بخاطر بیماری نتوانست را روزه بگیرد این حکم مختص همان روز است و نمی توان برای دیگر روزها سرایت بدهد مگر اینکه در روزهای دیگر نتواند روزه بگیرد. و نیز به این بهانه اکتفا به روزه روز های عزیز بکند کفاره و قضا بر او واجب می شود.

3. اگر با رعایت همه تدابیر احتیاطی و پیشگیرانه ترس عقلایی ابتلا به کرونا ویروس را داشته باشد باید هر روزی که از روزه گرفتن آن می ترسد وجوب روزه از او ساقط می شود.

4. اگر با ماندن در خانه و عدم اختلاط نزدیک با دیگران، و با استفاده از ماسک و دستکش و رعایت مراقبت های بهداشتی از بیماری جلو گیری کند و اگر رعایت کردن سختی غیر قابل تحمل نداشته باشد روزه از او ساقط نمی شود.

5. خوردن آب و مایع برای کاهش آب موجود در بدن و خشک شدن حلق که عامل ابتلا بر بیماری کرونا است موجب سقوط روزه نمی شود مگر در افراد خاصی که با نظر پزشک روزه از او ساقط می شود و اگر با ماندن در خانه بدون اینکه در زندگی آنها لطمه ای ایجاد شود باید با ماندن در خانه روزه بگیرند و در صورتی نمی تواند شغل خود را تعطیل کند و احتمال عقلایی ابتلا با روزه گرفتن وجود داشته باشد روزه ساقط می شود ولی اگر این احتمال داده نشود روزه ساقط نمی شود. در صورت جواز افطار حق روزه خاری در ملاء عام را ندارند. پس با عذر واقعی شرعی روزه ساقط می شود و عذر ساختگی موجب سقوط وجوب روزه نیست.

1 ـ 7 ـ آیا انسان می تواند خود را در معرض بیماری کرونا قرار بدهد؟

آیا انسان میتواند بی اعتناء به دستورات بهداشتی و مراقبتها در مواجهه با بیماری کرونا باشد؟ آیا برای مکلف چنین کاری جایز است؟ این بحث زیر مجموعه ضرر زدن به نفس است و آیا ضرر زدن به نفس جایز است یا جایز نیست؟

برای پاسخ به این سوال، اول باید اضرار به نفس (= ضرر زدن به خود) و حدود آن را بگوییم. ضرر زدن به خود چند حالت دارد:

1. ضرر زدن خفیف به نفس مانند سرما خوردگی مختصر، و دیگر بیماریهای مختصر آیا این مقدار از ضرر زدن حرام است؟ این قسم از ضرر زدن خفیف را نوع فقها را حرام نمی دانند.
2. خودکشی و شبه آن مثلاً عضوی را ناقص کردن.
3. ضرر زدنی که از غیر دو مورد بالا است، یعنی نه به اندازه خودکشی است و نه به اندازه سرماخوردگی. در اینگونه موارد بین فقها اختلاف نظر وجود دارد.

1 ـ 7 ـ 1 ـ ادله قرآنی بر حرمت ضرر زدن به نفس

آیاتی که دلالت دارند که ضرر زدن به نفس حرام است خود چند دسته هستند که ما در اینجا به اختصار به آنها اشاره میکنیم:

1 ـ 7 ـ 1 ـ 1 ـ آیات جواز اکل میته و خون و خوک در هنگام اضطرار

آیاتی که خوردن حرام عند الاضطرار را جایز می داند. طبق این آیات خوردن غذاهای حرام در وقت اضطرار جایز است و به عبارت دیگر مصلحت حفظ جان آنقدر بالا است که بخاطر آن حرام خدا، حلال میشود. بنابراین حفظ جان از واجبات است، زیرا اگر حفظ جان مستحب بود هرگز بخاطر آن حرام خدا حلال نمیشد. آیات مذکور عبارتند از:

• ﴿إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ مَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَ لاَ عَادٍ فَلاَ إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ (سوره بقره، آیه 173.)

• ﴿حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَ مَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّيَةُ وَ النَّطِيحَةُ وَ مَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَكَّيْتُمْ وَ مَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلاَمِ ذٰلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلاَمَ دِيناً فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ (سوره مائده ، آیه 3.)

• ﴿وَ مَا لَكُمْ أَلاَّ تَأْكُلُوا مِمَّا ذُكِرَ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَ قَدْ فَصَّلَ لَكُمْ مَا حَرَّمَ عَلَيْكُمْ إِلاَّ مَا اضْطُرِرْتُمْ إِلَيْهِ﴾ (سوره انعام، آیه 119.)

• ﴿إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَ مَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَ لاَ عَادٍ فَإِنَُ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ﴾ (سوره نحل، آیه 115.)

1 ـ 7 ـ 1 ـ 2 ـ ادله قرآنی بر حرمت ظلم به نفس

این دسته آیات دلالت دارند که ظلم به نفس حرام است. ظلم به نفس مراتبی دارد در یک مرتبه شرک به خدا ظلم به نفس است. و در مرتبه دیگر آیه شامل هر کاری است که در عرف عاقلان ظلم به خود محسوب شود (مثل خودکشی). آیات این دسته عبارتند از:

• ﴿وَ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُوراً رَحِيماً﴾ (سوره نساء، آیه 110.)

کسی که کار بد انجام می دهد و یا ظلم به نفس می کند و استغفار کند خداوند را غفور و رحیم خواهد یافت. بنابراین ظلم به نفس حرام است. البته ظلم به نفس در ادبیات قرآنی شامل شرک نیز می شود.

• ﴿وَ إِذْ قَالَ لُقْمَانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لاَ تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ﴾ (سوره لقمان، آیه 13.)

• ﴿وَ لاَ تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ﴾ (سوره بقره، آیه 119.)

قدر مسلم ضرر زدن به نفس خودکشی یا کارهایی شبیه به آن است. کرونا ویروس نیز مرگآوری دارد. بنابراین استناد به این آیات مکلف حق ندارد خود را در معرض این بیماری قرار دهد.

1 ـ 7 ـ 2 ـ ادله روایی بر حرمت ظلم به نفس

ادله روایی که بر حرمت ضرر زدن به خود، دلالت دارند، بسیار زیاد هستند، ازجمله قاعده لاضرر، روایات مربوط به وجوب افطار بخاطر مرض، ادله لزوم تیمم بخاطر ترس از بیماری (از موارد وجوب تیمّم ترس از دزد یا درنده یا کشتن یا مجروح شدن در صورت دنبال کردن آب برای وضو است یا آنکه ضرر معتنابهی در اثر استعمال آب باشد، چه برای خود یا دیگری و یا آنکه خود و یا دیگری تشنه است و در صورت وضو با آب خوف تلف باشد و یا تشنگی قابل تحمل نباشد، همچنین درباره بیماری‌ای که اگر آب را برای وضو استعمال کند، بیماری‌اش شدیدتر می‌شود و یا دیرتر خوب می‌شود و یا آنکه با استعمال آب برای وضو بیمار می‌شود؛ در همه‌ی این موارد تیمّم واجب است. به خاطر قاعده‌ی وجوب حفظ نفس و حرمت القاء تهلکه و قاعده‌ی لاضرر و لا حرج و یسر شریعت و اجماع مسلمین و روایات (نک: جواهر، ج ۵، صص ۱۰۲-۱۰۸) بدیهی است ملاک و ادله‌ی تبدیل وضو به تیمّم اختصاص به مورد ندارد. در همه‌ی مواردی که جان در خطر قرار می‌گیرد و یا ضرر معتنابهی وارد می‌شود و یا بیماری دیرتر خوب می‌شود و یا سخت‌تر می‌شود، مراقبت واجب است. در شیوع ویروس کرونا به تشخیص پزشکان متخصص چون خطر جدی است، مواظبت و رعایت دستورالعملهای بهداشتی واجب است و سهل‌انگاری و تسبیب در انتشار ویروس کرونا حرمت شرعی دارد و ضمان‌آور است. نظام اسلامی در موارد تخلف و خطرناک می‌تواند با قانون‌گذاری، مجازات و خسارت نیز برای متخلفان در نظر بگیرد.)، روایات مربوط به حرمت آشامیدنیها و غذاهای خاص (برای نمونه نک: وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج24، ص99، أبواب الاطعمه و الاشربه، باب1، ح1، ط آل البيت.)، روایات مربوط به حرمت قطع نماز مگر در شرایط خاص (قطع نماز در هنگام اشتغال به نماز جایز نیست. این امر استثنائاتى دارد مثل خطر جانی یا مالی فراوان نظیر آتش‌سوزی و یا غرق شدن و یا کشته شدن و یا سقوط ساختمان و نظایر آن که در این صورت قطع نماز و نجات خود و یا دیگری واجب است.( جواهر، ج ۱۱، صص ۸۶- ۱۹) بلکه اگر اشتغال به نماز باعث بیماری و یا تشدید آن و سختی معالجه می‌شود در این صورت درمان مقدم بر نماز است. در هرحال در نماز هم رعایت حال بیمار می‌شود.) همچنین انجام کارهایی و یا ترک کارهایی که مقدمه‌ی حفظ نفس است، واجب است، مانند پرهیز از انشقاق و فتنه و ضرورت حفظ وحدت مسلمین در تقیه مداراتی و خوفی که سپر دفاعی و سنگر حفظ انسان است. (جواهر، ج ۱۱، ص ۲۴ و۲۵.) در اینجا نیز ملاک بر وجوب حفظ دستورالعمل‌هایی منطبق است که جان خود یا دیگری را از خطر ویروس کرونا حفظ می‌کند. البته خطر ویروس شایعه و تفرقه و فتنه و یأس و ناامیدی از خطر خود ویروس کرونا کمتر نیست و در این زمینه ادله‌ی تقیه برای حفظ نفس نیز این موارد را شامل می‌شود. (http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=45139)

1 ـ 7 ـ 3 ـ دلیل عقل بر حرمت ظلم به نفس

ضرر زدن به نفس از مصادیق ظلم به نفس است. حرمت ظلم از مواردی است که عقل به تنهایی قبح آن را میفهمد. بهعلاوه اجماع فقها نیز بر این مطلب وجود دارد.

بنابراین اعتناء نکردن به بیماری ویروس حرام است. و در جایی که باید دستکش یا ماسک بزند و یا در اجتماع حاضر نشود واجب است رعایت کند.

1 ـ 8 ـ آیا انسان مبتلا به کرونا می تواند دیگران را در معرض بیماری کرونا قرار بدهد؟

وجوب خود ـ قرنطینگی

اگر کسی مبتلا شد برای اینکه دیگران را مبتلا نکند نباید خودش را در معرض قرار دهد یعنی باید خودش را قرنطینه کند. از مردم و اطرافیان کناره بگیرد.

1 ـ 9ـ آیا درمان شیعیان و نیز سایر شهروندان مبتلا به کرونا بر کادر درمانی و دیگران واجب است؟

واجب کفایی است که پزشکان و پرستاران اقدام به درمان بیماران کرونایی اقدام کنند. اگر افرادی که درمان بیماران کرونایی بر آنها واجب کافی است اقدام نکنند بر دیگران که اقدام به درمان بیماران کرده اند وجوب عینی خواهد شد.

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ الدِّهْقَانِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كَانَ الْمَسِيحُ ع يَقُولُ إِنَّ التَّارِكَ شِفَاءَ الْمَجْرُوحِ مِنْ جُرْحِهِ شَرِيكٌ لِجَارِحِهِ لَا مَحَالَةَ وَ ذَلِكَ أَنَّ الْجَارِحَ أَرَادَ فَسَادَ الْمَجْرُوحِ وَ التَّارِكَ لِإِشْفَائِهِ لَمْ يَشَأْ صَلَاحَهُ فَإِذَا لَمْ يَشَأْ صَلَاحَهُ فَقَدْ شَاءَ فَسَادَهُ اضْطِرَاراً فَكَذَلِكَ لَا تُحَدِّثُوا بِالْحِكْمَةِ غَيْرَ أَهْلِهَا فَتَجْهَلُوا وَ لَا تَمْنَعُوهَا أَهْلَهَا فَتَأْثَمُوا وَ لْيَكُنْ أَحَدُكُمْ بِمَنْزِلَةِ الطَّبِيبِ الْمُدَاوِي إِنْ رَأَى مَوْضِعاً لِدَوَائِهِ وَ إِلَّا أَمْسَكَ. (الكافي- ط الاسلامية، الشيخ الكليني، ج8، ص345.)

طبق روایت فوق اگر شخصی بتواند مجروح را درمان کند اما این کار را نکند و مجروح بمیرد، بدون تردید این شخص با کسی که او را مجروج کرده است شریک است. چون جارح اراده مجروح کردن او را کرده و آن کس که می توانست او را درمان کند، خوب شدن او از جراحت را نخواسته است و در چنین صورتی در حقیقت فساد بیمار و تلف شدن او را خواسته است. بنابراین اگر پزشک بتواند بیمار را درمان کند اما او را رها کند و بیمرد در مرگ او شریک است؛ شرکت در مرگ جرم است. و نیز پرستار اگر می تواند مراقبت های لازم را از بیمار انجام بدهد بر او واجب است. التبه مسئولان اضافه بر وجوب درمان بیمار بر پزشک باید او را تجهیز کنند که بتواند بیماران را درمان کند مثلا لباس مخصوص و مانند آن در اختیار او قرار دهند.

بنابراین درمان بیماران کرونایی بدون تبعیض، واجب کفایی است. ویژگی های واجب کفایی را دارد. یعنی اگر من به الکفایه اقدام نکنند بر دیگران واجب عینی می شود.

همچنین امداد و یاری به بیماران کرونایی و یا کمک به افراد در معرض بیماری کرونایی و یا اقدامات پیش‌گیرانه در شرایط شیوع ویروس کرونایی همچنین رعایت بهداشت عمومی و تلاش برای شکست دادن ویروس کرونا و هرگونه همیاری و هم‌افزایی و پشتیبانی، از مصادیق تعاون علی البرّ و التّقوی است، همین‌طور از مصادیق اهتمام به امور مسلمین و خدمت مسلمین و نفع خلق خدا و اغاثه ملهوف و ادخال سرور بر قلب مؤمنین و قضاء حوائج مؤمنین و نظائر آن است که در روایات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) فضائل فراوان و حسنات بی‌شمار برای این عناوین ذکر شده است. هرگونه سهل‌انگاری و بی‌مبالاتی و بی‌احتیاطی در جان و سلامت و بهداشت عمومی به طور قطع از سیئات بزرگ است که مرتکب مستحق عذاب الهی شمرده شده است. (http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=45139)

1 ـ 10ـ آیا لازم است دانشمندان علم پزشکی کشور را برای روزهای سخت تجهیز کنند؟

تجهیز کشور در مسائل پزشکی واجب کفایی است. خداوند می فرماید: «و اعدوا لهم ما استطاعتم من قوة و من رباط الخیل» در برابر دشمنان باید مجهز شد. آیه اطلاق دارد و شامل موارد نجات جان انسان ها نیز می شود. در شرایط عادی کشور که هنوز چیزی به نام کرونا نیامده است، مسئولان مربوطه باید تمهیدات لازم را برای روز های سخت کشور فراهم کنند؛ به عبارت دیگر در شرایط عادی باید امکانات پزشکی را فراهم کنند که در صورت شیوع بیماری بتوانند بیماران را درمان کنند. در تحف العقول می فرماید:

لا يستغني أهل كلّ بلد عن ثلاثة، يفزع إليه في أمر دنياهم و آخرتهم، فإن عدموا ذلك كانوا همجاً: فقيه عالم ورع و أمير خير مطاع، و طبيب بصير ثقة. (تحف العقول، ابن شعبة الحراني، ج1، ص321.)

هر شهری نیازمند سه گروه آدم است. اگر سه گروه در هر شهر نباشند مردم آن شهر به هم می ریزند. یکی فقیه عالم با تقوا، دیگری، فرمانده ای که حرف او را بشنوند و به طبیب مطمئن نیاز دارند.

بنابراین وجوب کفایی برای زمانی که بیماری جامعه گرفتار کرده، نیست.

الامام علي «ع»: يجب‏ على‏ الامام‏ أن‏ يحبس‏ الفسّاق من العلماء، و الجهّال من الاطبّاء، و المفاليس من الأكرياء (تهذيب الأحكام، شيخ الطائفة، ج6، ص319.)

حاکم اسلامی باید علمای فاسق، و پزشکان جاهل، که تخصص بایسته را ندارند، زندانی کند.

و در مستدرک حاکم از پیامبر اکرم نقل می کند:

من تتطبب و لم یعلم منه طبٌّ قبل ذالک فهو ضامن. (المستدرك على الصحيحين، الحاكم، أبو عبد الله، ج4، ص236.)

کسی که علم پزشکی را نخوانده ولی طبابت میکند و در نتیجه حادثهای بوجود آورد، ضامن است.

بنابراین درمان بیمار بر پزشکان و دیگر پرسنل واجب کفایی است. نیز آماده کردن کشور برای روزهای سخت از واجبات است.

1 ـ 11 ـ اهمیت رعایت بهداشت فردی از لحاظ شرعی

1. بی‌شک رعایت بهداشت فردی و اجتماعی و محیطی جدای از آثار و عوارض آن، مستحب مؤکد و از ارزشهای پسندیده اسلامی است. در اینجا صرفاً به ذکر دو آیه و یک حدیث مشهور بسنده می‌کنیم و تفصیل آن را به کتابهایی نظیر بحارالانوار و مانند آن ارجاع می‌دهیم. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «إنَّ اللهَ یُحِبُّ التَّوّابِینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ» (سوره بقره، آیه ۲۲۲.) یعنی خداوند توبه‌کنندگان و پاکان را دوست دارد. البته منظور از پاکی اعم از پاکی جسمی و روحی است. خدای متعال در قرآن خطاب به پیامبر می فرماید: «وَ ثِیابَکَ فَطَهِّرْ» (سوره مدثر، آیه ۴.) و لباس خود را پاکیزه نگه‌دار. از رسول گرامی اسلام روایت شده است که فرمودند: «النِّظافَةُ تَدعوا إلَى الایمانِ وَ الایمانُ مَعَ صاحِبِه فِی الجَنّة» (المعجم الوسیط ج ۷ حدیث ٧٣١١) یعنی پاکی، انسان را به ایمان راهنمایی می‌کند و ایمان همراه انسان در بهشت است. نتیجه آنکه بهداشت هدایتگر انسان به بهشت است، البته در این صورت رعایت بهداشت ارزشمند و اثر معنوی دارد.

2. رعایت نکردن بهداشت فردی به شدت مذمّت شده است، در روایات از شخصی که رعایت بهداشت فردی نمی‌کند اظهار تنفّر شده است. به عنوان نمونه امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) در حدیثی که چهارصد خصلت مفید برای دنیا و آخرت بیان می‌کند، با تأکید ویژه‌ای بر بهداشت و تندرستی می‌فرماید:

«تَنَظَّفُوا بِالْماءِ مِنَ الرِّیحِ الْمُنْتِنِ الَّذِی یُتَأَذَّى بِهِ وَ تَعَهَّدُوا أَنْفُسَکُمْ فَإنَّ اللهَ یُبْغِضُ مِنْ عِبادِهِ الْقاذُورَةَ الَّذِی یَتَأنَّفُ بِهِ مَنْ جَلَسَ إلَیْهِ» (بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۸۴.)

یعنی همواره خود را با آب از بوهاى بد شستشو دهید و مراقب بهداشت خود باشید زیرا خداوند از افراد کثیف و آلوده که بهداشت را رعایت نمی‌کنند، متنفر است.

3. آلوده کردن محیط اجتماعی که باعث ضرر و زیان به جامعه می‌شود به شدت نهی و تحریم گردیده و ضمان‌آور دانسته شده است. درصحیح حلبی از امام صادق (علیه‌السّلام) روایت شده است «هر چه که به راه مسلمانان آسیب برساند ضمانت‌آور است.» با الغاء خصوصیت از راه و ابزار ضرر، روایت به طور قطع شامل آلودگی محیط اجتماع و آسیب رسیدن به جامعه خواهد بود، «کُلُّ شَیْءٍ یُضِرُّ بِطَرِیقِ الْمُسْلِمِینَ فَصاحِبُهُ ضامِنٌ.» (وسائل الشیعه ج ۱۹ ص ۱۸۳.)

4. حفظ سلامت خود و مراقبت از سلامت دیگران در برابر بیماریهایی که خطر جانی و یا ضرر شدیدی داشته باشد، واجب شرعی است. دلیل عمده‌ی این مسأله قاعده‌ی «وجوب حفظ نفس» و قاعده‌ی «لاضرر» و قاعده‌ی «احسان» است که با مصادیق و موارد گوناگون در عبادات اعم از احکام طهارت و صلاة و صوم و حج و نیز معاملات و اطعمه و اشربه و احکام تداوى و نیز ضمان بالمباشرة و بالتسبیب آمده است. علاوه بر قرآن کریم که به صراحت قتل نفس را برابر با قتل همه‌ی انسانها و احیای نفس را برابر با احیای همه‌ی بشریت می‌داند و از القای نفس به تهلکه منع کرده است (سوره بقره، آیه ۱۹۵: «وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَى التَّهْلُکَةِ...» ترجمه: خود را به دست خویش به تباهى و هلاکت نیندازید.) و روایات متعدد که حفظ جان را در تزاحم با حفظ مال و موارد دیگر مقدم می‌داند. حفظ جان از مقاصد مهم پنج‌گانه شریعت دانسته شده است. (فاضل مقداد، نضد القواعد الفقهیه.) و عقل و فطرت و وجدان حکم به وجوب حفظ نفس می‌کند و حفظ نفس از مستقلات عقلیه است. بدیهی است هر اقدامی که جان خود یا دیگری را در معرض آسیب قرار می‌دهد، حرام است و مسئولیت‌آور است و ضمان شرعی دارد. (http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=45139)

1 ـ 12 ـ حکم احتکار دارو و لوازم بهداشتی مورد برای بیماری کرونا (درمان ـ پیشگیری)

احتکار دارو و لوازم بهداشتی و ضد عفونی‌کننده و نظایر آن در شرایط نیاز عمومی برای حفظ جان و سلامتی عمومی، علاوه بر آنکه عملی ضد انسانی است، از مصادیق احتکار در شرایط بحران و عمل مجرمانه است و براساس تعزیرات حکومتی نسبت به مجرمان رفتار می‌شود. ادله‌ی حرمت احتکار شامل همه‌ی موارد خورد و خوراک و تغذیه‌ای می‌شود که افراد جامعه در صورت کمبود، دچار ضرر نوعی و تنگنایی و ضیق و مشقت و عسر و حرج می‌شوند. گویی سلطنت مالک بر تصرف مالکانه در نگهداری اموالش در مدتی برای گران کردن در صورت نیاز مبرم اجتماعی بر آن برداشته شده است کما اینکه تصرف مالکانه بر زمین برای عمران و آبادانی است و سلطنت مالک در خرید زمین و احتکار آن برای گران کردن و نه آباد کردن برداشته شده است. (مصباح الفقاهه، ج۳، ص ۸۲۰ محقق خوئی ره.)

آیا نگهداری غیر طعام صدق احتکار می‌کند؟ برخی فقهای بزرگ بر اساس وحدت ملاک و الغای خصوصیت و اشتراک ادله، احتکار دارو و ما یحتاج عمومی را از مصادیق آن دانسته‌اند (ابتغاء الفضیلة فی شرح الوسیلة محقق مرحوم مرتضى حائری.) و به نظر می‌آید این استدلال بویژه بر اساس قاعده وجوب حفظ نفس صحیح است. به هرجهت چه به عنوان اولی صدق احتکار اطعام و نظایر آن و چه به عنوان ثانوی، احتکار دارو و لوازم بهداشتی که برای سلامتی و بهداشت عمومی در شرایط بحرانی مورد نیاز است، حرام شرعی است و حاکم شرع با صدور حکم تعزیری می‌تواند با قیمت‌گذاری مناسب در اختیار عموم قرار دهد. در مواردی که احتکار به تشخیص کارشناسان، جان آحاد جامعه و نفوس مسلمین را در معرض خطر و آسیب جدی قرار می‌دهد چه بسا درصورت تلف ناشی از آن، صدق عنوان محاربه و افساد فی الارض از طریق احتکار به خاطر تسبیب در اهلاک جان مسلمانان صدق کند. (http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=45139)

2ـ احکام وضعی کرونا

• آیا فرد ناقل بیماری اگر آن را به شخص سالم منتقل کند و موجب مرگ او بشود آیا ضامن است و قتل عمد یا شبه عمد یا خطایی حساب می شود؟

• در صورت حرمت احتکار لوازم بهداشتی آیا حکومت اختیار فروش کالای احتکار شده را دارد؟ و آیا حق قیمت گذاری دارد یا ندارد؟

• اختیارات حکومت اسلامی در عرصه مبارزه با این بیماری(مثل ممنوعیت رفتن بوستان ها) چیست؟ آیا بر مردم اطاعت از قوانین محدویت های تردد واجب است؟

2 ـ 1 ـ آیا انسان مبتلا به کرونا در صورت آسیب به دیگران ضامن است؟

در بخش احکام تکلیفی اشاره کردیم که اگر کسی مبتلا شد برای اینکه دیگران را مبتلا نکند نباید خودش را در معرض قرار دهد یعنی باید خودش را قرنطینه کند. از مردم و اطرافیان کناره بگیرد. حال در اینجا یک پرسش جدید مطرح میشود: آیا در صورتی که بیمار کرونایی رعایت های لازم را نکند و موجب بیماری دیگری بشود، ضامن است؟ البته در صورتیکه عامل انتقال بیماری به دیگران یا مرگ آنان باشد. در اینجا مسأله سه صورت دارد:

2 ـ 1 ـ 1 ـ اگر خودش بداند ناقل است اما دیگران ندانند:

در این صورت اگر سبب انتقال ویروس و موجب مرگ دیگری شود ضامن است. اگر سبب قتل دیگری، انتقال عمدی بیماری بوده قتل عمد خواهد بود. بنابراین جایز نیست بیمار کرونایی در محل کار حاضر شود و حتی با خانواده اختلاط داشته باشد. این فرض مانند آن مسألهای است که فقها مطرح کردهاند که اگر کسی آب مسموم به شخص تشنه بدهد، در اینجا سبب اقوی از مباشر است و کسی که آب را داده ضامن دیه می-شود و نوشیدن آب توسط مقتول، خودکشی محسوب نمیشود. (براساس ماده 317 قانون مجازات اسلامی مباشرت در جنایت آن است که جنایت مستقیماً توسط خود جانی واقع شده باشد. اما سبب اقوی از مباشر(مباشر معنوی) کسی است که ارتکاب جرم عقلاً به او منتسب است، به عنوان مثال کسی که به صغیر غیر ممیز یا دیوانه‌ای چاقوئی می‌دهد تا فرد منظور را به قتل رساند(درست است که در اینجا فعل توسط دیوانه یا غیر ممیز انجام شده، لکن چون این‌ها از خود اراده و اختیاری نداشته و متوجه عمل خود نیستند و در حقیقت به عنوان وسیله تلقی می‌شوند)، مباشر جرم محسوب (سبب اقوی از مباشر) و تحت این عنوان قابل تعقیب و مجازات است.) بنابراین در مسأله ما نیز دیه برعهده بیمار کرونایی مترتب می شود. بنابراین واجب است بیمار کرونایی از جامعه و دیگران فاصله بگیرد و خود را قرنطینه کند. در این صورت اگر موجب بیماری یا مرگ دیگری بشود ضامن است.

2 ـ 1 ـ 2 ـ اگر دیگران هم میدانند که او به بیماری کرونا مبتلا است:

اگر دیگران یا همکاران او می دانند بیمار به ویروس است، ولی اقدامات بهداشتی را انجام ندادند. مثلا از ماسک و دستکش استفاده نکرده باشند، اگر بیماری به آنها منتقل بشود و موجب مرگ آنها بشود. نمی تواند عامل قتل را به بیمار کورنایی نسبت داد؛ حتی دیه نیز به عهده او نیست چون از بیماری ناقل او اطلاع داشتند و ارتباط با بیمار بر قرار کردند.

اشکال ـ با اطلاع رسانی دولت نسبت به بیماری کرونا در رسانهها همه افراد آگاه هستند و پس می توان گفت صورت اول این مسأله مصداق خارجی ندارد. (یا به عبارت فنی سبب اقوای از مباشر نیست)

پاسخ ـ اطلاع رسانی کلی کفایت نمی کند. آری اگر خانواده یا همکاران بیمار از بیماری او مطلع باشند دیگر سبب اقوی نخواهد بود. همینکه دیگران به اعتبار سلامت بیمار کرونایی با او ارتباط بر قرار کردهاند نشان آنستکه سبب اقوی از مباشر است.

2 ـ 1 ـ 3 ـ اگر بیمار هم نمی داند که به کرونا مبتلا است:

دانستنی است که نفس حضور در اجتماع میتواند ناقل بیماری باشد لذا حتی با رعایت همه مراقبت های بهداشتی باز هم بیماری به دیگران منتقل و در نتیجه موجب مرگ دیگری میشود. بنابراین درصورتی که بیمار نداند ناقل بیماری است، چنانکه در بیشتر موارد چنین است، ضمان ندارد.

بنابراین حکم کلی ضمان انتقال بیماری روشن شد اما اثبات موضوع نیاز به احراز است و حکم کلی کافی در اثبات موضوع نیست.

2 ـ 2 ـ آیا پزشک در صورت عدم موفقیت در درمان بیمار کرونایی ضامن است؟

اگر دکتر بیمار را طبابت کند، لکن درمان او افاقه نکرد و بیمار بمیرد، آیا طبیب ضامن است؟ این بحث در متن فقه مطرح شده است. امام راحل می فرمایند:

الطبيب يضمن ما يتلف بعلاجه إن كان قاصرا في العلم أو العمل و لو كان مأذونا، أو عالج قاصرا بدون إذن وليه أو بالغا بلا إذنه و إن كان عالما متقنا في العمل، و لو أذن المريض أو وليه الحاذق في العلم و العمل قيل: لا يضمن، و الأقوى ضمانه في ماله، و كذا البيطار. هذا كله مع مباشرة العلاج بنفسه، و أما لو وصف دواء و قال: إنه مفيد‌ للمرض الفلاني أو قال إن دواءك كذا من غير أمر بشربه فالأقوى عدم الضمان، نعم لا يبعد الضمان في التطبيب على النحو المتعارف. (تحرير الوسيلة - ط نشر آثار، الخميني، السيد روح الله، ج2، ص599.)

بر اساس این عبارت طبابت پزشک به دو شیوه انجام می پذیرد:

شیوه اول درمان با مباشرت خود بیمار است. در این صورت، اگر طبیب در تشخیص و درمان بیماری کوتاهی کند یعنی دانش پزشکی لازم را نداشته باشد، حتی اگر درمان را با اجازه بیمار انجام داده باشد، ضامن است. همچنین است اگر دانش لازم را دارد اما در مقام عمل کوتاهی کند. البته تشخیص اینکه دکتر کوتاهی کرده به عهده دستگاه قضایی است. دامپزشک نیز مانند طبیب است یعنی اگر دانش لازم را نداشنه باشد و یا اقدام به درمان حیوان نکند و تلف بشود ضامن است.

شیوه دوم: بدون اینکه بیمار را امر کند به استعمال دارو، دارویی را به بیمار بگوید برای درمان مفید است یا بگوید دوای کذایی درمان بیماری مریض است. در این قسم ضامن نیست. آری درمان به نحو متعارف، یعنی بیمار نزد دکتر برود و برای بیمار نسخه بنویسد، بعید نیست دکتر ضمان است.

و در مساله دیگر می فرمایند:

الظاهر براءة الطبيب و نحوه من البيطار و الختّان بالإبراء قبل العلاج، و الظاهر اعتبار إبراء المريض إذا كان بالغا عاقلا فيما لا ينتهي إلى القتل، و الولي فيما ينتهي إليه، و صاحب المال في البيطار، و الولي في القاصر، و لا يبعد كفاية إبراء المريض الكامل العقل حتى فيما ينتهي إلى القتل، و الأحوط الاستبراء منهما. (تحرير الوسيلة - ط نشر آثار، الخميني، السيد روح الله، ج2، ص599.)

بر اساس این عبارت، در صورتی که مریض بالغ عاقل دکتر را ابراء کند و در درمان اشتباه کند حتی اگر منجر به قتل شود، طبیب ضامن نخواهد بود.

محقق خویی می فرماید:

يضمن الطبيب ما يتلف بعلاجه مباشرةً إذا عالج المجنون أو الصبيّ بدون إذن وليّه، أو عالج بالغاً عاقلًا بدون إذنه، و كذلك مع الإذن إذا قصّر ، و أمّا إذا أذن له المريض في علاجه و لم يقصِّر، و لكنّه آلَ إلى التلف اتّفاقاً، فهل عليه ضمان أم لا؟ قولان، الأقرب هو الأوّل ، و كذلك الحال إذا عالج حيواناً بإذن صاحبه و آل إلى التلف . هذا إذا لم يأخذ الطبيب البراءة من المريض أو وليّه أو صاحب الدابّة، و أمّا إذا أخذها فلا ضمان عليه (مباني تكملة المنهاج، الخوئي، السيد أبوالقاسم، ج2، ص273.)

محقق خویی دو فرض در مساله مطرح می کنند. فرض اول: در صورتی که طبیب قبل از جراحی از بیمار یا ولی او برای درمان برائت نگرفته باشد، در این فرض طبیب ضامن است خواه کوتاهی کرده باشد یا نه. فرض دوم در صورتی که طبیب برائت بگیرد ضامن نخواهد بود. (برای ملاحظه تفصیل بیشتر، نک: شرائع الاسلام- ط استقلال، المحقق الحلي، ج4، ص1019.) دلیل ضامن نبودن طبیب معتبره سکونی است. محقق خویی که در پذیرش روایات سخت گیری دارد، اما در تکمله مبانی المنهاج می فرماید: دلیل عدم ضمان، روایت معتبر سکونی است.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع مَنْ تَطَبَّبَ أَوْ تَبَيْطَرَ فَلْيَأْخُذِ الْبَرَاءَةَ مِنْ وَلِيِّهِ وَ إِلَّا فَهُوَ لَهُ ضَامِنٌ. (وسائل الشيعة، الشيخ الحر العاملي، ج29، ص260، أبواب موجبات الضمان، باب24، ح1، ط آل البيت.)

کسی طبابت یا دامپزشکی از ولی بیمار برائت بگیرد و در غیر این صورت ضامن خواهد بود.

2 ـ 3 ـ محدوده اختیارات حکومت در عرصه کرونا وریروس

پرسش ـ آیا حکومت می تواند دستور قرنیطیه بدهد؟ و مردم را ملزم به در ماندن در خانه بکند. چنانچه دولت های اورپایی و غیر اروپایی ماندن درخانه را بر شهروندان خود الزامی کرده اند.

آیا نظام اسلامی چنین اجازه را دارد؟ آیا نظام و حکومت حق دارد به مردم بگوید مسافرت نروند؟ محدودیت تردد بین شهری در اوج شیوع کرونا ویروس در کشور انجام شد. و در برخی کشورها در حال انجام است. آیا ایجاد محدویت برای حکومت جایز است؟ و اگر جایز است تبعیت شهروندان از آن لازم است یا لازم نیست؟

پاسخ ـ یک قاعده فقهی داریم که عبارت از اصل بر حریت و آزادی است . هر کس بخواهد در خانه بماند یا بیرون از شهر خود و مسافرت برود، آزاد است. اما اطاعت امر خدا و پیامبر و امامان معصوم علیهم صلوات الله اجمعین لازم است. بر اساس مبنای ولایت فقیه اطاعت امر جانشین پیامر و امام علیه السلام لازم است. خداوند می فرماید: ﴿النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ﴾ معنای آیه این است که اختیار ماندن در خانه خود را دارید می توانید در خانه بمانید یا نمانید.

ولایت پیامبر بر شما از خودتان بیشتر است. یعنی پیامبر فرمودند باید خانه بمانید دیگر آزادی ماندن یا بیرون رفتن از خانه را نخواهید داشت. باید از پیامبر اطاعت کنید. همچنین درباره اختیار به مسافرت رفتن اگر پیامبر دستور بدهد مسافرت بروید دیگر اختیار مسافرت رفتن را نخواهید داشت. در مباحث ولایت فقیه بیان شده است که اختیارات حکومتی پیامبر و امام معصوم در عصر غیبت طبق ادله به ولی فقیه داده شده است. این نظریه امام راحل و قبل از او نظریه ملا احمد نراقی است. امام راحل در کتاب البیع می فرماید:

و بالجمله فکل ما للنبی و الائمة من جهة الولایة علی الناس فهو للفیقه من بعدهم.

بنابراین پذیرش نظریه ولایت مطلقه فقیه، ولی فقیه حق دارد محدودیت بوجود بیاورد و دستور قرنطینه و ماندن در خانه را به مردم بدهد.

2 ـ 3 ـ 1 ـ مبانی فقهی و روایی صدور حکم قرنطینه از سوی نظام اسلامی

علاوه بر آنکه اسلام در موارد مختلف نظر اهل فن را در تطبیق حکم بر موضوعات و مصادیق حجت می داند (مانند نظر پزشک متخصص و متدین در مورد روزه) روایات و قواعد فقهی نیز درباره مسأله قرنطینه (با درجات مختلفی که برای آن، حسب مورد، متصور است) وجود دارد که ماذیلا به آنه اشاره میکنیم:

2 ـ 3 ـ 1 ـ 1 ـ روایات خاص

در روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است:

«و قد قال رسول الله صلی الله علیه وآله: اذا کان بالبلد الذی انتم فیه فلا تخرجوا منه»

«اگر [بیماری مسری] در شهر محل زندگی شماست، از شهر خودتان خارج نشوید.»

و قال علیه الصلاة و السلام ایضاً «اذا کان ببلد فلا تدخلوه»

در روایت دیگر فرمود: «اگر آن بیماری در شهر دیگری باشد، شما به آن شهر وارد نشوید». (امالی المرتضی ؛ ج‏۲ ؛ ص۲۰۱.)

البته از سوی دیگر روایاتی داریم که ظاهرا با برداشت قرنطینگی منافات دارد:

مرحوم مجلسی در بحار الانوار باب الطاعون و الفرار منه چند روایت نقل کرده با این مضمون که می توان از شهر طاعون زده فرار کرد.

علل الشرائع ابْنُ الْمُتَوَكِّلِ عَنِ السَّعْدَآبَادِيِّ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَيْدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْمُغِيرَةِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع الْقَوْمُ يَكُونُونَ فِي الْبَلَدِ يَقَعُ فِيهَا الْمَوْتُ أَ لَهُمْ أَنْ يَتَحَوَّلُوا عَنْهَا إِلَى غَيْرِهَا قَالَ نَعَمْ قُلْتُ بَلَغَنَا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص عَابَ قَوْماً بِذَلِكَ فَقَالَ أُولَئِكَ كَانُوا رَتَبَةً بِإِزَاءِ الْعَدُوِّ فَأَمَرَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ يَثْبُتُوا فِي مَوْضِعِهِمْ وَ لَا يَتَحَوَّلُوا مِنْهُ إِلَى غَيْرِهِ فَلَمَّا وَقَعَ فِيهِمُ الْمَوْتُ تَحَوَّلُوا مِنْ ذَلِكَ الْمَكَانِ إِلَى غَيْرِهِ فَكَانَ تَحْوِيلُهُمْ مِنْ ذَلِكَ الْمَكَانِ إِلَى غَيْرِهِ كَالْفِرَارِ مِنَ الزَّحْفِ.

علی بن المغیره بعد از اینکه جواز فرار (بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث، العلامة المجلسي، ج6، ص121.) از بلد طاعون زده را از امام علیه السلام شنید گفت: پیامبر اکرم عیب گرفته بر کسانی که از وبا فرار کرده اند. امام علیه السلام اینکه پیامبر بر آنها عیب گرفتند چون دیوار به دیوار دشمن بوده اند لذا پیامبر به آنها دستور داد در جای خود بمانند، به جای دیگر فرار نکنند. پیامبر می دانست که بیماری مسری در آنجا است. بنابراین جابجایی آنها مانند فرار از جنگ است. به عبارت دیگر همچنانکه پیامبر می فرماید از جنگ فرار نکنید در اینجا نیز دستور دادند فرار نکنند. ملامت پیامبر برای اینکه فرار کردند و دستور پیامبر را اطاعت نکردند.

روایت دیگر از معانی الاخبار است:

معاني الأخبار ابْنُ الْوَلِيدِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ أَبَانٍ الْأَحْمَرِ قَالَ: سَأَلَ بَعْضُ أَصْحَابِنَا أَبَا الْحَسَنِ ع عَنِ الطَّاعُونِ يَقَعُ فِي بَلْدَةٍ وَ أَنَا فِيهَا أَتَحَوَّلُ عَنْهَا قَالَ نَعَمْ قَالَ فَفِي الْقَرْيَةِ وَ أَنَا فِيهَا أَتَحَوَّلُ عَنْهَا قَالَ نَعَمْ قَالَ فَفِي الدَّارِ وَ أَنَا فِيهَا أَتَحَوَّلُ عَنْهَا قَالَ نَعَمْ قُلْتُ فَإِنَّا نَتَحَدَّثُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ‏ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ الْفِرَارُ مِنَ الطَّاعُونِ كَالْفِرَارِ مِنَ الزَّحْفِ قَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص إِنَّمَا قَالَ هَذَا فِي قَوْمٍ كَانُوا يَكُونُونَ فِي الثُّغُورِ فِي نَحْوِ الْعَدُوِّ فَيَقَعُ الطَّاعُونُ فَيُخَلُّونَ أَمَاكِنَهُمْ وَ يَفِرُّونَ مِنْهَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ذَلِكَ فِيهِمْ. (بحار الأنوار - ط دارالاحیاء التراث، العلامة المجلسي، ج6، ص121.)

از امام کاظم(ع) پرسید: اگر طاعون در شهری آمد و من آنجا بودم، از آنجا خارج شوم؟ فرمودند: بله. پرسید: اگر در روستایی بود چه؟ فرمودند: بله. پرسید اگر در خانه بود چه؟ فرمودند: بله خارج شوید. گفتم؛ ما از رسول خدا(ص) اینگونه حدیث می‌کنیم که فرمودند: فرار کردن از طاعون مانند فرار کردن از جهاد است! امام فرمودند: پیامبر خدا(ص) این را برای کسانی فرمودند که در نقاط حساس و مرزهای مبارزه با دشمن بودند، و وقتی آنجا طاعون آمد سربازان از ترس فرار کرده و جبهه را خالی کردند…

جمع بندی بین روایات

ممکن است در جمع بین روایات گفته شود نهی پیامبر(ص) از کوچ کردن به دیار دیگر بخاطر آن بوده است که برای مخاطبان خود مصلحت دیده اند که به جای دیگر نروند و چراکه در شهر جدید هم طاعون وجود داشته است.. بنابراین تعبیر «فرار از طاعون مانند فرار از جنگ است» اختصاص به مسلمانان صدر اسلام داشته است. آری می توان از این دو روایت الغاء خصوصیت کرد یعنی اگر شهر دیگری بیماری مسری داشته باشد به آن شهر نروید. و نیز خصوصیت دشمن را می توان الغاء کرد و بگوییم اگر دو شهر نزدیک یکدیگر باشند یکی گرفتار بیماری مسری شد با همان ملاک اهل این شهر به شهر دیگر نروند و موجب انتقال بیماری مسری نشوند. در نتیجه می توان فی الجمله قرنطینه را از این روایات می توان استفاده کرد. شاهد این جمعبندی در روایت صحیحه علی بن جعفر است:

«عَلِیُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِی کِتَابِهِ عَنْ أَخِیهِ مُوسَى ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الْوَبَاءِ یَقَعُ فِی الْأَرْضِ- هَلْ یَصْلُحُ لِلرَّجُلِ أَنْ یَهْرُبَ مِنْهُ- قَالَ یَهْرُبُ مِنْهُ- مَا لَمْ یَقَعْ فِی مَسْجِدِهِ الَّذِی یُصَلِّی فِیهِ- فَإِذَا وَقَعَ فِی أَهْلِ مَسْجِدِهِ الَّذِی یُصَلِّی فِیهِ- فَلَا یَصْلُحُ لَهُ الْهَرَبُ مِنْهُ» (وسائل الشیعه، الشیخ الحر العاملی، ج۲، ص۴۳۱، حدیث ۵٫، أبواب جَوَازِ الْفِرَارِ مِنْ مَکَانِ الْوَبَاءِ وَ الطَّاعُونِ إِلَّا مَعَ وُجُوبِ الْإِقَامَهِ فِیهِ کَالْمُجَاهِدِ وَ الْمُرَابِطِ‌، باب۲۰، ط آل البیت.)

بر اساس این روایت، اگر بیماری فراگیر شده است به گونه ای که به همه جا حتی مسجد محل رسیده است، در این فرض در واقع فرار صدق نمی کند بلکه در حقیقت کسی که در حال فرار است، ناقل بیماری به اماکن دیگر است، در این صورت فرار جایز نیست؛ زیرا زمانی فرار صدق می کند که انسان ناقل بیماری نباشد اما اگر ناقل بیماری باشد، فرار محسوب نمی شود بلکه نقل بیماری از مکانی به مکان دیگر است.

با این روایت می توان روایات دیگری که دال بر جواز فرار از طاعون و وبا است را توجیه کرد. آن روایات فقط این مطلب را بیان می کرد که پیامبر اکرم صل الله علیه و آله، منع فرار از وبا و طاعون کردند، اما این روایت تحدید و تعیین می کند که فرار تا جایی جایز است که بیماری به صورت وسیع گسترده نشده تا به مسجد محل زندگی رسیده باشد.

2 ـ 3 ـ 1 ـ 2 ـ قاعده نفی ضرر

قاعده لاضرر از قواعد مشهور فقهی است که در بیش تر ابواب فقه کاربرد دارد و مضمون آن این است که ضرر در اسلام مشروعیت ندارد و هرگونه ضرر و اضرار در اسلام نفی شده است.

روایات زیادی در مورد قاعده نفی ضرر وارد شده به طوری که فقها ادعای تواتر کرده اند. ((ایضاح الفواید فی شرح اشکالات القواعد)، فخرالمحققین، ج۲، ص۴۸، اسماعیلیان.) طبق این روایت که قاعده مزبور از آن اخذ شده است؛ در اسلام همه گونه های ضرر نفی شده است، خواه این ضرر با قصد و یا بدون قصد باشد، خواه از سوی شخص دیگری وارد آمده باشد و خواه به سبب تکلیفی از سوی شارع و قانون گذار باشد.

دلالت قاعده: بر اساس قاعده اگر در عدم رعایت اصول بهداشتی، احتمال ضرر به دیگران داده شود باید از آن اجتناب کرد. بنابراین اگر تسامح و سهل انگاری باعث ابتلا دیگری به بیماری شود و یا اینکه حتی ایجاد زحمت برای دیگران داشته باشد، مرتکب حرام شده و باید ضمان آن را بپذیرد.

2 ـ 3 ـ 1 ـ 3 ـ قاعده حق الناس («حرمت تضییع حق دیگران»)

حق الناس یعنی حقوقی که مردم بر انسان دارند. مقابل آن حق الله است که به حقوق خدا بر بندگان گفته می شود. حق الناس به حقوق مالی اختصاص ندارد و جان و آبروی افراد را نیز دربر می گیرد. (بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۷۴، ص۱۶۰.) حق الناس با توبه بخشیده نمی شود. حق الناس باید جبران شود یا صاحب حق آن را ببخشد. (کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۵، ص۹۴.)

برپایه روایتی از پیامبر اکرم(ص)، در قیامت از حسنات کسی که حق مردم بر گردن او باشد، به صاحب حق می دهند و اگر حسناتش تمام شد، گناهان صاحب حق را به پای او می نویسند؛ سپس او را وارد آتش می کنند. (بحارالانوار، ج۶۹، ص۶.)

در منابع فقهی از حق الناس در بخش احکام قضایی سخن می گویند. (شیخ طوسی، المبسوط، ۱۳۸۷ق، ج۸، ص۱۶۳.)

دلالت قاعده: طبق این قاعده اگر با عدم رعایت کسی، دیگری گرفتار شده و هزینه های مادی و معنوی بر او تحمیل شود، این شخص ضامن است.

همچنین می توان این بی مبالاتی را از منظر قاعده ظلم هم بررسی کرد. چراکه با این رفتار خلاف مصالح اجتماعی باعث ظلم به دیگران و مرتکب فعل شده است.

2 ـ 3 ـ 1 ـ 4 ـ قاعده حفظ نظام

به موجب شمار زیادی از آموزه های دینی، حفظ و بقای نوع انسانی- جدا از حرمت جان هر یک از انسان ها- دارای اهمیت زیادی است. در واقع از نظر اسلام، استمرار زندگی نوع انسان بر روی زمین- تا زمانی که خداوند متعال اراده فرموده باشد- دارای اولویت درجه اول است. هم از این رو اقدامات علیه نوع انسانی همچون اقدام علیه تک تک انسان ها ممنوع بلکه از آن نکوهیده تر است.

فقیهان برای حفظ نظام اجتماعی و پیشگیری از هرج و مرج و گسیختگی امور، حتی از واجباتی به نام «واجبات نظامیه» سخن گفته اند. واجبات نظامیه واجباتی است که استمرار بقای زندگی انسانها در یک جامعه منظم و بسامان را تضمین می کند.

دلالت قاعده: بنابراین یکی از واجبات مهم اسلام، حفظ نظام جامعه، زندگی و معیشت مردم است و تردیدی نیست که آنچه سبب برهم ریختن نظام زندگی و معیشت جامعه می‏گردد، حرام و کارهایی که برای حفظ نظام جامعه لازم است، واجب می‏ باشد.

2 ـ 3 ـ 1 ـ 5 ـ قاعده های دیگر: قاعده لا حرج و قاعده تیسیر احکام شریعت و قاعده تزاحم احکام

در تجمعات عمومی که احتمال عقلایی انتشار بیماری مُسری در آن وجود دارد و امکان کنترل و تشخیص بیماران مسری یا افراد در معرض آسیب از نظر پزشکی وجود ندارد و کارشناس مورد اعتماد نظر می‌دهد که هرگونه تجمعی مضر است و برای سلامتی و بهداشت عمومی خطر دارد، بلا شک این‌گونه تجمعات حتی مذهبی و عبادی مثل نماز جمعه و اعتکاف عمومی در مسجد جامع تا زمانی که ضرر عقلایی برای سلامتی و بهداشت عمومی وجود دارد، باید تعطیل شود، دلیل آن قاعده وجوب حفظ نفس و قاعده لاضرر و قاعده لا حرج و رفع عسر و مشقت و قاعده تیسیر احکام شریعت است.

به عنوان مثال اقامه‌ی نماز جمعه با آنکه از شعائر بزرگ اسلامی است و اقامه‌ی آن برکات و فضیلت و اجر زیادی دارد و ترک آن در صورت اقامه با همه شرایط از روی بی‌اعتنائی جایز نیست و به شدت مذمّت شده است، اگر چه وجوب آن در اصل تخییری است، با این وصف در صورت وجود اعذاری ترک آن جایز بلکه واجب می‌شود. در این زمینه صاحب جواهر می‌فرماید:

إن حصل ما یصلح لسقوط التکلیف من ضرر أو مشقة لا تتحمل و نحوها مما یندرج به تحت العسر و الحرج أو أهمیة واجب آخر مع التعارض و نحوها توجه السقوط، و إلا فلا، (جواهر، ج ۱۱ ص ۲۶۲.)

یعنی اگر آنچه موجب سقوط تکلیف فریضه جمعه شود مانند ضرر یا سختی و مانند آن که قابل تحمل نباشد به گونه‌ای که تحت عنوان عسر و حرج مندرج شود یا در تعارض با واجب اهم دیگری باشد (نظیر تعارض با جهاد و حفظ ثغور) در این صورت فریضه جمعه از مکلف ساقط می‌شود. در غیر این صورت سقوط فریضه جمعه از مکلف وجهی ندارد.

در فرض مسأله با شیوع ویروس کرونا به طور جدی، تجمعات عمومی در تزاحم با وجوب حفظ نفس خود و دیگران و رعایت بهداشت عمومی است و به تشخیص ستاد ملی مبارزه با کرونا و اعلام شورای سیاستگذاری نماز جمعه، اقامه نماز جمعه عنداللزوم تعطیل و اقامه آن جایز نخواهد بود. در هر موردی که تزاحم بین مصلحت عمومی و مفسده‌ی عمومی رخ دهد و ملاک مفسده‌ی عمومی ارجح باشد، مصلحت عمومی برای جلوگیری از مفسده‌ی عمومی متوقف می‌شود، مثل مصلحت اقامه نماز جمعه متوقف می‌شود تا از مفسده خطر جانی و گسترش بیماری واگیردار ویروسی کرونا جلوگیری شود. (http://farsi.khamenei.ir/others-note?id=45139)

2 ـ 4 ـ چرا کادر درمانی که در راه نجات بیماران جان خود را از دست میدهند، شهید محسوب می شوند؟

جهاد صرفا به معنای جنگ و مقاتله در صحنه نبرد با دشمن خارجی نیست بلکه معنای عامتری دارد. شاهد آنکه برخی از آیات جهاد در مکه نازل شده است در حالیکه مسلمانان در آنجا در اقلیت مطلق بودند و امکان جنگ نظامی وجود نداشت. به این آیه مکی دقت کنید:

وَمَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ. (العنکبوت/۶)

بنابراین میتوان جهاد را اینگونه تعریف کرد: صرف نیرو و توان و امکانات برای برافراشته شدن کلمه الله در همه جنبهها، اعم از حفظ دین، حفظ جان مسلمانان و ضعیفان و مظلومان، حفظ آبرو و کرامت و شرافت آنان و حفظ اموال آنان.
بنابراین، جهادگران عرصه سلامت و جانباختگان در راه حفظ جان مردم و کسانیکه برای دفع و رفع خطراتی که جوامع بشری را تهدید میکند، جان خود را تقدیم میکنند، بی شک شهید هستند چراکه تعریف پیشگفته جهادگر بر آنان صادق است. البته تنها شهدای معرکه جهاد نظامی هستند که با لباسشان دفن می-شوند و غسل و کفن نیاز ندارند و سایر شهدا باید طبق احکام اموات دفن شوند. (http://kaabi.ir/)

مجمع جهانی اهل‌بیت (ع)

مجمع جهانی اهل‎بیت(علیهم‎السلام)، به عنوان یک تشکل جهانی و غیردولتی، از طرف گروهی از نخبگان جهان اسلام تشکیل شده است. اهل‎بیت(علیهم‎السلام) به این دلیل بعنوان محور فعالیت انتخاب شده‎اند که در معارف اسلامی در کنار قرآن، محوری مقدس را که مورد پذیرش عامه مسلمین باشد، تشکیل می‎دهند.
مجمع جهانی اهل‎بیت(علیهم‎السلام) دارای اساسنامه‎ای مشتمل بر هشت فصل و سی و سه ماده است.

  • ایران - تهران - بلوارکشاورز - نبش خیابان قدس - پلاک 246
  • 88950827 (0098-21)
  • 88950882 (0098-21)

تماس با ما

موضوع
ایمیل
متن نامه
8-6=? کد امنیتی